سهروردي و مسئله معرفت1
محمّد فنائياشكوري
چكيده
سهروردي با استفاده از سنّتهاي كهن عقلي و اشراقي ايراني و يوناني و ميراث فكري و معنوي اسلامي، نظام فلسفي بديعي تأسيس كرد كه «حكمت اشراقي» نام دارد. مفهوم محوري در اين نظام بديع، مفهوم «نور» است. نور، حقيقتي است ذومراتب كه از نورالانوار تا نور حسي را شامل ميشود. حقيقت «معرفت» نيز نور ذومراتب است. سرچشمه و نقطه آغاز معارف بشري معرفت حضوري است. احساس نيز درك بيواسطه و حضوري است كه با اشراق نفس حاصل ميشود. سهروردي همچون ديگر حكماي اسلامي، به شناخت عقلي انتزاعي نيز قايل است و معارف بديهي و منطق را براي اين منظور ضروري ميداند. اما معرفت حقيقي و عاليترين نوع معرفت نزد او معرفت شهودي اشراقي است كه نه صرفاً با تعقّل و بحث علمي، بلكه از راه انقطاع از تعلّقات دنيوي، تهذيب نفس، سلوك باطني و توجه به حق تعالي حاصل ميشود. بدينسان، وي موفق شده است بين دانش حصولي فلسفي از يكسو، و معرفت شهودي عرفاني از سوي ديگر هماهنگي و همسويي ايجاد كند و نظام جامعي از معرفت ارائه دهد.
كليد واژهها:
سهروردي، حكمت اشراق، حكمت مشّاء، معرفتشناسي، علم حضوري، علم اشراقي، نور.