سهروردي

ملاحظات معرفت‌شناختي استدلال‌هاي علم حضوري نفس از منظر سهروردي

سال نوزدهم، شماره چهارم، پياپي 76، تابستان 1401، ص 7ـ20

نوع مقاله: پژوهشي

سميه احمدي / دانشجوي دکتري فلسفه و کلام اسلامي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مرکزي، تهران، ايران
    Somayyeh_Ahmadi@yahoo.com 
* عزيزالله افشار کرماني / دانشيار گروه فلسفه و کلام اسلامي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مرکزي، تهران، ايران
    K.afshar.a@gmil.com
دريافت: 21/01/1401                  پذيرش: 11/05/1401

سال انتشار: 
1401
شماره مجله: 
76
شماره صفحه: 
7

سهروردي و مسئله معرفت/ محمّد فنائي‌اشكوري

سهروردي و مسئله معرفت1

محمّد فنائي‌اشكوري
چكيده

سهروردي با استفاده از سنّت‌هاي كهن عقلي و اشراقي ايراني و يوناني و ميراث فكري و معنوي اسلامي، نظام فلسفي بديعي تأسيس كرد كه «حكمت اشراقي» نام دارد. مفهوم محوري در اين نظام بديع، مفهوم «نور» است. نور، حقيقتي است ذومراتب كه از نورالانوار تا نور حسي را شامل مي‌شود. حقيقت «معرفت» نيز نور ذومراتب است. سرچشمه و نقطه آغاز معارف بشري معرفت حضوري است. احساس نيز درك بيواسطه و حضوري است كه با اشراق نفس حاصل مي‌شود. سهروردي همچون ديگر حكماي اسلامي، به شناخت عقلي انتزاعي نيز قايل است و معارف بديهي و منطق را براي اين منظور ضروري مي‌داند. اما معرفت حقيقي و عالي‌ترين نوع معرفت نزد او معرفت شهودي اشراقي است كه نه صرفاً با تعقّل و بحث علمي، بلكه از راه انقطاع از تعلّقات دنيوي، تهذيب نفس، سلوك باطني و توجه به حق تعالي حاصل مي‌شود. بدين‌سان، وي موفق شده است بين دانش حصولي فلسفي از يك‌سو، و معرفت شهودي عرفاني از سوي ديگر هماهنگي و هم‌سويي ايجاد كند و نظام جامعي از معرفت ارائه دهد.

كليد واژه‌ها:

سهروردي، حكمت اشراق، حكمت مشّاء، معرفت‌شناسي، علم حضوري، علم اشراقي، نور.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
9
شماره صفحه: 
45

ملازمت اصالت وجود با وجوب ذاتي آن/ محمد حسين‌زاده

ملازمت اصالت وجود با وجوب ذاتي آن

حسين عشاقي اصفهاني

چكيده

اصالت وجود در ديدگاه صدرالمتألهين با وجوب ذاتى آن ملازم نيست؛ زيرا اصالت وجود به معناى موجود بودن وجود است بدون واسطه در عروض، و وجوب ذاتى وجود به معناي موجود بودن وجود است بدون واسطه در ثبوت. بنابراين پذيرفتن اولي به معناى قبول دومى نيست. اما در ديدگاه قيصرى اصالت وجود با وجوب ذاتى آن ملازم است؛ زيرا در حمل «موجود» بر چيزي، نفى واسطه در عروض با نفى واسطه در ثبوت ملازم است. بنابراين از آنجا كه وجود در اتصاف به هستى به واسطه در عروض نياز ندارد، نمى تواند به واسطه در ثبوت يا علت هستى‌بخش نيازمند باشد‌. در داورى ميان دو ديدگاه، نگارنده بر اساس براهيني، ديدگاه عرفا را ترجيح داده است.

كليد واژه ها: اصالت وجود، وجوب ذاتي، واسطه در ثبوت، واسطه در عروض، صدرالمتألهين، قيصري، سهروردي

سال انتشار: 
2
شماره مجله: 
6
شماره صفحه: 
135
محتوای تغذیه