معرفت‌شناسي

بررسي انتقادي ديدگاه پايا درباره علوم انساني ديني با تأکيد بر انديشه علامه مصباح يزدي*

 سال بيستم، شماره سوم، پياپي 79، بهار 1402، ص 147ـ166

نوع مقاله: پژوهشي

* عباس گرائي/ دكتراي حکمت متعاليه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)     geraei2144@qabas.net

شماره صفحه: 
147

تأثيرات نسبي‌گرايي معرفتي و اخلاقي در شناخت‌درماني و نقد آن بر اساس انديشه اسلامي

سال شانزدهم، شماره سوم، پياپي63، بهار 1398

نوید خاکبازان / دانشجوي دكتري روان‎شناسي عمومي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني ره    khakbazan90@yahoo.com
علی مصباح / دانشيار مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني ره    a-mesbah@qabas.net
حميد رفيعي‌هنر / استاديار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی    hamidrafii2@gmail.com
دريافت: 24/04/97                  پذيرش: 29/11/97
چکيده
شناخت‌درماني با استفاده از مجموعه‌ای از تکنیک‌ها، براي بسياري از مشكلات روان‎شناختي و گستره وسيعي از اختلالات روان‎شناختی به كار مي‌رود؛ اما شناخت‌درمانی به مجموعه‌ای از تکنیک‌ها محدود نمی‌شود؛ بلکه نظریه‌ای مبتنی بر مبانی فلسفی سازگار با روش‌های علمی است. پیشگامان و محققان شناخت‌درمانی با صراحت از همه بنیان‌های فکری شناخت‌درمانی سخن به میان نیاورده‌اند؛ اما سیری در مباحث شناخت‌درمانگران گویای تأثیر بنیان‌های فلسفی مختلفی همچون اندیشه‌های نسبی‌گرایانه معرفتی و اخلاقی است. براین‌اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه‌های نسبی‌گرایی معرفتی و اخلاقی در شناخت‌درمانی و نقد این مبانی بر اساس اندیشه اسلامی با تأکید بر دیدگاه‌های علامه مصباح صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نوع اسنادی ـ تحلیلی است. یافته‌های پژوهش حاکی از این است که پیشگامان شناخت‌درمانی معتقدند هیچ حقیقت مطلق و ثابتی وجود ندارد. همچنین ارزش‌های اخلاقی و معنوی عام و جهان‌شمول رد می‌شود و تمامی ارزش‌ها نسبی، شخصی و موقتی است. در مقابل براساس اندیشه اسلامی، بسیاری از معرفت‌های ما ثابت، مطلق و تغییرناپذیرند و نسبي‌گرايي اخلاقي نیز آموزه‌اي ناپذیرفتنی است و ارزش‌های اخلاقی مطلق، فرازمانی و فرامکانی وجود دارند.
کلیدواژه‌ها: شناخت‌درمانی، نسبی‌گرایی معرفتی، نسبی‌گرایی اخلاقی، معرفت‌شناسی، ارزش‌شناسی، الیس، بک.


سال انتشار: 
16
شماره مجله: 
63
شماره صفحه: 
107

سهروردي و مسئله معرفت/ محمّد فنائي‌اشكوري

سهروردي و مسئله معرفت1

محمّد فنائي‌اشكوري
چكيده

سهروردي با استفاده از سنّت‌هاي كهن عقلي و اشراقي ايراني و يوناني و ميراث فكري و معنوي اسلامي، نظام فلسفي بديعي تأسيس كرد كه «حكمت اشراقي» نام دارد. مفهوم محوري در اين نظام بديع، مفهوم «نور» است. نور، حقيقتي است ذومراتب كه از نورالانوار تا نور حسي را شامل مي‌شود. حقيقت «معرفت» نيز نور ذومراتب است. سرچشمه و نقطه آغاز معارف بشري معرفت حضوري است. احساس نيز درك بيواسطه و حضوري است كه با اشراق نفس حاصل مي‌شود. سهروردي همچون ديگر حكماي اسلامي، به شناخت عقلي انتزاعي نيز قايل است و معارف بديهي و منطق را براي اين منظور ضروري مي‌داند. اما معرفت حقيقي و عالي‌ترين نوع معرفت نزد او معرفت شهودي اشراقي است كه نه صرفاً با تعقّل و بحث علمي، بلكه از راه انقطاع از تعلّقات دنيوي، تهذيب نفس، سلوك باطني و توجه به حق تعالي حاصل مي‌شود. بدين‌سان، وي موفق شده است بين دانش حصولي فلسفي از يك‌سو، و معرفت شهودي عرفاني از سوي ديگر هماهنگي و هم‌سويي ايجاد كند و نظام جامعي از معرفت ارائه دهد.

كليد واژه‌ها:

سهروردي، حكمت اشراق، حكمت مشّاء، معرفت‌شناسي، علم حضوري، علم اشراقي، نور.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
9
شماره صفحه: 
45
محتوای تغذیه