سال هفتم، شماره چهارم، تابستان 1389، 131ـ165
مرتضى رضايى1
سيد يداللّه يزدانپناه2
چكيده
طرح «نظريه مُثُل» و حضور تأثيرگذار آن در مباحث گوناگون فلسفى، مستند به افلاطون است و به دليل آنكه دايره هستى را گستردهتر ترسيم مىكند و از وجود موجوداتى با صفاتى ويژه سخن مىگويد، در دورههاى گوناگون فلسفى و تاريخى موضوع گفتوگو بوده است.
يكى از طرفداران اين نظريه شيخ اشراق، شهابالدين سهروردى است كه جايگاهى تعيينكننده به مُثل در نظام هستىشناختى خود مىدهد و مىكوشد از سويى با ارائه ادلّهاى متقن وجود اين عالم را اثبات كند و از سوى ديگر، با تبيين روشن نسبت اين عالم با مراتب وجودى مافوق و مادون آن، چهرهاى معقولتر و پذيرفتنىتر در قياس با تبيين افلاطون به آن ببخشد.
مقاله حاضر كاوشى است در چيستى مُثل از نگاه افلاطون و شيخ اشراق؛ ادلّهاى كه شيخ اشراق براى اثبات عالم مُثل ارائه كرده است، و نيز جايگاهى كه مُثل در نظام هستىشناختى اين دو متفكر دارد. از آنجا كه مقصود اصلى نگارنده، بررسى نگاه سهروردى به مُثل بوده است، ديدگاه افلاطون نيز به اجمال كانون توجه قرار گرفته است تا اشتراكات و تفاوتها بهتر خود را نمايان كند.
كليدواژهها: مُثل، نظريه مُثل، افلاطون، شيخ اشراق، سهروردى، نظام هستىشناختى.