ابن‏ سينا

تأمّلى بر ديدگاه ابن‏سينا و شيخ اشراق در اصالت وجود يا ماهيت

سال هفتم، شماره سوم، بهار 1389، 11ـ36

مجيد احسن1

حسن معلّمى2

چكيده

مسئله اصالت وجود يا ماهيت يكى از مهم‏ترين مسائل فلسفى مى‏باشد كه اگرچه به طور مستقل از زمان ميرداماد و ملّاصدرا مطرح شده است، امّا محتوا و مبانى آن را مى‏توان در انديشه فيلسوفان پيشين نيز سراغ گرفت؛ بدين لحاظ، در اين مقاله، سعى داريم تا اين مسئله را از ديدگاه ابن‏سينا و شيخ اشراق به عنوان نمايندگان مكتب‏هاى فلسفى مشّاء و اشراق بررسى كنيم. بنابراين، پرسش اصلى پژوهش حاضر اين است كه ديدگاه ابن‏سينا و شيخ اشراق در اين‏باره چيست؟ مدّعاى مقاله اين است كه: اگرچه شيخ اشراق كلام ابن‏سينا در مورد عروض وجود بر ماهيت را عروض خارجى فهم كرده و با انتساب قول به زيادت ذهنى و خارجى وجود بر ماهيت به مشّاء، خود به نفى زيادت خارجى وجود بر ماهيت پرداخته و آن را به گونه‏اى نفى كرده كه به نفى زائد يعنى وجود منتهى گشته (و در نتيجه، شيخ معتقد شده كه ماهيتْ امر متحقّقِ خارجى و اصيلى است كه منشأ انتزاع مفهوم وجود مى‏گردد، و بدين لحاظ، مجعوليت ذاتى از آنِ ماهيت مى‏باشد)؛ امّا اين انتساب باطل است، زيرا ابن‏سينا با ملاحظات دقيق خويشْ بر عروض ذهنى ـ و نه خارجى ـ وجود بر ماهيت تأكيد دارد. بدين لحاظ، ابن‏سينا به تحقّق خارجى و اصالت وجود تصريح كرده و جعل و علّيت را نيز از شئون وجودى دانسته است.

كليدواژه‏ها: ابن‏سينا، شيخ اشراق، وجود، ماهيت، عروض، اصالت، جعل.

سال انتشار: 
7
شماره مجله: 
27
شماره صفحه: 
11

پيشينه علم حضورى در سنّت فلسفه اسلامى

سال هشتم، شماره دوم، زمستان 1389، 95ـ123

محمّد سربخشى*

چكيده

موضوع «علم حضورى» جنبه‏هاى گوناگونى دارد. يكى از اين جنبه‏ها بررسى تاريخى علم حضورى و بازكاوى نگاه فلاسفه گذشته است. پرسش از اينكه علم حضورى يكى از آموزه‏هاى جديد فلسفه اسلامى است يا سابقه‏اى ديرين دارد؛ و در صورت مثبت بودن پاسخ بخش دوم سؤال نقش فيلسوفان گذشته در آن چه بوده است، مهم‏ترين سؤالاتى است كه در اين مقاله مورد بررسى قرار گرفته است.

روش ما در بررسى اين سؤالات مراجعه به منابع اصيل فلسفه اسلامى و تحليل آراء فلاسفه مهم اين سنّت بوده است. بديهى است برداشت ما از مطالب قدما متأثر از يافته‏هاى جديدى است كه متأخرّان بر حرف‏هاى قدما اضافه كرده‏اند.

نتايج حاصل اين پژوهش عبارت است از: توجه فيلسوفان ـ از همان ابتدا ـ به موضوع علم حضورى و تفكيك آن از علم حصولى، و دانستن احكام خاصّ علم حضورى. ضمنا يكى دانستن تعقّل و علم حضورى، از طرف فيلسوفان مسلمان دست‏كم در برخى از مصاديق، از ديگر نتايج اين پژوهش است.

كليدواژه‏ها: علم، حضور، علم حضورى، تعقّل، فارابى، ابن‏سينا، شيخ اشراق، ملّاصدرا، فلسفه اسلامى.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
30
شماره صفحه: 
95

عالم عقول از منظر ابن ‏سينا و شيخ اشراق

سال هشتم، شماره دوم، زمستان 1389، 11ـ42

مجيد احسن*

يداللّه يزدان‏پناه**

چكيده

برخى بر اين عقيده‏اند كه سهروردى جز تغيير اصطلاحات، كار ديگرى در فلسفه نكرده است؛ بر اين اساس، اختلاف و افتراقى با مشّاء ندارد. در مقاله حاضر، با تأمّل بر ديدگاه شيخ اشراق درباره عالم عقول و مقايسه آن با ديدگاه‏هاى ابن‏سينا، اين فرضيه را به اثبات خواهيم رساند كه سهروردى در عين آنكه از بستر مشّايى بهره مى‏برد و خود نخست مشّايى بوده است، امّا به طور روشن از اين مكتب جدا مى‏شود. او با توجه به مبانى فلسفى خاصّ خود، برخى مراتب هستى همچون عالم عقول عرضيه را اثبات مى‏كند. افزون بر اين، مراتب مورد اتّفاق همچون عالم عقول طوليه نيز در دستگاه سازوار هستى‏شناختى وى تفسير و تحليل‏هاى جديد و مستقلى مى‏يابد. البته، سهروردى در برخى موارد نسبت به ابن‏سينا كاستى‏هايى دارد؛ امّا در مجموع، تبيين‏هاى وى در اين‏باره دقيق‏تر به نظر مى‏رسد.

كليدواژه‏ها: ابن‏سينا، شيخ اشراق، سهروردى، عقول طوليه، عقول عرضيه، عالم عقول، مراتب هستى.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
30
شماره صفحه: 
11

كلّى طبيعى: مقايسه‏اى ميان ابن‏ سينا و ملّاصدرا

سال هفتم، شماره چهارم، تابستان 1389، 57ـ84

رضا اكبريان1

زهرا محمودكلايه2

چكيده

تحقيق در باب نحوه وجود كلّى طبيعى يا ماهيت را مى‏توان يكى از دشوارى‏هاى فلسفه ابن‏سينا و ملّاصدرا دانست. در ساختار فلسفى هريك از اين دو فيلسوف، كلّى طبيعى تعريف و آثار ويژه‏اى دارد. غفلت از اين تفاوت‏ها ممكن است موجب بروز اشتباهات بسيارى گردد. ماهيت، در صورتى كه لابشرط اعتبار شود، چيزى جز خودش نخواهد بود. ادّعاى ابن‏سينا آن است كه ماهيتِ لابشرط (كلّى طبيعى) در خارج وجود دارد. امّا به راستى، چگونه ممكن است حقيقت لابشرط ـ كه هيچ وصفى جز خود را نمى‏پذيرد ـ در خارج محقّق، و همچنان اعتبار لابشرط بودن آن حفظ شود؟

در اين مقاله، نشان داده‏ايم كه ابن‏سينا در تبيين نحوه وجود كلّى طبيعى در خارج، با مسائلى مواجه است كه آنها را بى‏پاسخ گذاشته و ملّاصدرا تلاش كرده تا پاسخى موجه براى چنان مسائلى بيابد. البته وى نيز بايد تبيينى از كلّى طبيعى ارائه دهد كه به هيچ‏روى با نظريه وى در باب اصالت وجود ناسازگار نباشد. ما تلاش كرده‏ايم تا با بررسى دو رويكرد مختلف درباره تحقّق خارجى كلّى طبيعى، برترى نظريه ملّاصدرا و چگونگى سازگارى آن با اصالت وجود را نشان دهيم.

كليدواژه‏ها: ابن‏سينا، ملّاصدرا، كلّى طبيعى، ماهيت لابشرط، اصالت وجود.

سال انتشار: 
7
شماره مجله: 
28
شماره صفحه: 
57
محتوای تغذیه