سال دهم، شماره چهارم، تابستان 1392، 133ـ162
سيداكبر حسينى قلعه بهمن1
عليرضا تاجيك2
چكيده
مفاهيم كلى را از دو منظر مى نگرند: هستى شناختى، معرفت شناختى. از منظر هستى شناختى، درباره چيستىِ كليات، و از منظر معرفت شناختى، درباره نحوه آگاهى ما از مفاهيم كلى و همچنين چگونگى ساخته شدن آنها در ذهن سخن مى گويند. اين نوشتار، پس از بررسى ديدگاه هاى هستى شناختىِ مطرح شده درباره كليات، به نحوه شكل گيرى آنها مى پردازد.
در اين پژوهش، روشن خواهد شد كه مفاهيم كلى با مواجهه با جزئيات (هرچند يك مواجهه) ساخته مى شوند، و ادراك موارد متعدد و مصاديق مختلف در اين فرايند، ضرورى نيست؛ هرچند پس از ساخته شدن اين مفاهيم، هرقدر شمار مواجهه ها با مصاديق افزوده شود، دقت آن مفاهيم بالاتر مى رود و بهتر نمايانگر مصاديق خواهند بود.
كليدواژه ها: كليات، واقع گرايى، اصالت تسميه، اصالت مفهوم، شباهت خانوادگى، استقرا.