عالم مثال

قوه خيال و ادراك خيالى از ديدگاه ابن سينا و سهروردى

 سال يازدهم، شماره دوم، زمستان 1392، 27ـ48

ميثم رزمگير
سيدمحمد انتظام

چكيده

قوه خيال در بين ساير قواى ادراكى چه نقش و وظيفه اى بر عهده دارد؟ آيا ادراك خيالى امرى مادى و مربوط به عالم محسوسات است يا امرى است مجرد؟ ابن سينا و سهروردى قوه خيال را به منزله يكى از قواى باطنى معرفى مى كنند و نيز خيال را يكى از مراحل ادراك مى دانند. در اين مقاله نخست مبانى جهان شناسانه و سپس مبانى نفس شناسانه ابن سينا را بيان مى كنيم. ابن سينا با مشرب مشائى به بحث قوه خيال مى پردازد. وى قوه خيال را قوه اى مى داند كه صورت هاى موجود در حس مشترك را در خود نگاه مى دارد و در جريان ادراك خيالى، خيال را به عالم حس محدود مى كند. سپس مبانى جهان شناسانه و نفس شناسانه شيخ اشراق را بيان مى كنيم. سهروردى نيز با مشرب اشراقى به بحث قوه خيال مى پردازد. وى همانند ابن‌سينا قوه خيال را مادى مى داند، اما در جريان ادراك خيالى، نظريه ابن سينا را نمى پذيرد و صورت هاى مشاهده شده در قوه خيال را صورى مى داند كه در قوه خيال ظهور يافته اند. به نظر او يك عالم داريم غير از عالم ماده كه اصل همه چيز آنجاست و در جريان ادراك خيالى صور موجود در آن عالم در قوه خيال ظهور مى يابند. او اين عالم را عالم مثال (صور معلقه) مى نامد. در قسمت پايانى مقاله نيز به اشتراك ها و اختلاف هاى دو فيلسوف مى پردازيم.

كليدواژه ها: قوه خيال، ادراك خيالى، عالم مثال، مجرد، مادى، نفس، قواى باطنى، عالم ماده.

 


*  كارشناس ارشد فلسفه و كلام اسلامى دانشگاه مفيد.                                      Razmgir.meysam@yahoo.com
**  استاديار دانشگاه مفيد.
دريافت: 15/4/92               پذيرش: 25/12/92
 

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
42
شماره صفحه: 
27

بررسى مبانى فلسفى كثرت‏‌گرايى در گفتمان سنت‏‌گرايى با تأكيد بر انديشه‌‏هاى سيدحسين نصر

سال دهم، شماره چهارم، تابستان 1392، 163ـ187

يحيى نورمحمدى نجف آبادى1

محمد جعفرى2

چكيده

كثرت گرايى موردنظر سنت گرايان را مى توان با رويكرد فلسفى نيز نقد و بررسى كرد؛ چراكه سنت گرايان در تبيين نظريه كثرت گرايى خود، از برخى مبانى فلسفى نيز بهره برده اند. برخى از اين مبانى عبارت اند از: تشكيك وجود، پذيرش عالم كلى و مثال، تمايز ميان ساحت ظاهرى و ساحت باطنى دين، تقسيم عقل به كلى شهودى و جزئى استدلالگر، تقسيم واقعيت به واقعيت مطلق و واقعيت نسبى، جواز كثرت تفاسير حقِ متعارض از يك واقعيتِ واحد، تعميم حق از جزء به كل و برخى ديدگاه هاى ويژه درباره انسان و نقش او در مراتب هستى.

     در اين نوشتار، به نقد و بررسى مبانى اى پرداخته ايم كه سنت گرايان، نظريه كثرت گرايى خود را بر پايه آنها استوار كرده اند. اين مبانى در سه حوزه هستى شناسى، معرفت شناسى و انسان شناسى جمع بندى شده اند. در اين مقاله به نقد مبانى مزبور پرداخته، سعى مى كنيم جهات ابهام و اشكال آنها را مشخص سازيم.

كليدواژه ها: سنت، دين، كثرت گرايى، سنت گرايى، وحى، تشكيك وجود، عالم مثال، سيدحسين نصر.

سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
40
شماره صفحه: 
163

معرفت نفس از ديدگاه ملّاصدرا و افضل‌الدين كاشانى

سال ششم، شماره سوم، بهار 1388، 77ـ 117

مصطفى عزيزى علويجه
صادق لاريجانى

چكيده

متون دينى انسان را به «خودشناسى» و «خودآگاهى» فراخوانده و بر پيوند ژرف ميان «خودشناسى» و «خداشناسى» تأكيد ورزيده‌اند. افضل‌الدين كاشانى (از حكماى قرن هفتم) و ملّاصدرا (پايه‌گذار «حكمت متعاليه»)، هركدام بر اساس مبانى خويش، تبيينى ويژه از «معرفت شهودى نفس» به دست داده‌اند.
در بخش ابتدايى اين مقاله، نخست، پيش‌فرض‌هاى ديدگاه صدرالمتألّهين پيرامون «معرفت نفس» بازكاوى شده، و سپس تبيينى سازواره‌اى از نظريه «معرفت نفس» ارائه گرديده است. در نهايت، مراحل «معرفت نفس»، كه اهل معرفت با گام نهادن در راه سير و سلوك عملى به آنها دست مى‌يابند، تبيين شده است.
در بخش بعدى، ديدگاه افضل‌الدين كاشانى درباره «معرفت نفس» تبيين گرديده و راهكارهاى عملى و سلوكى دست‌يابى به معرفت نفس از نظرگاه وى بيان شده است. در پايان، به بررسى تطبيقى آن دو، در سه ساحت «پيش‌فرض‌ها»، «اصل نظريه» و «لوازم و پيامدها» پرداخته شده است.
كليدواژه‌ها: معرفت نفس، عالم مثال، عالم عقل، معرفت شهودى، فناء فى اللّه، تجرّد نفس، حركت جوهرى.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
22
شماره صفحه: 
77
محتوای تغذیه