جوهر

معناشناسی جوهر در نظام فلسفی ارسطو و فارابی

مهری چنگی آشتیانی / استادیار گروه معارف اسلامی دانشکده شریعتی    mehricangi@yahoo.com
دريافت: 24/11/98                  پذيرش: 03/07/99
چکيده
در این مقاله کوشیده‌ایم به بررسی مفهوم جوهر در اندیشه فارابی بپردازیم و نشان دهیم که در کدام نقطه تصور فارابی از جوهر با فهم ارسطو از آن متمایز می‌گردد. بدین منظور ابتدا تعریف و معیارهایی را که فارابی در باب جوهر در کتاب الحروف مطرح کرده بیان نموده و تشریح می‌کنیم. سپس با معیار قرار دادن این تعریف و معیارها، مراتب مختلف جوهر را در دیگر آثار فلسفی او پی می‌گیریم. در ادامه برای بررسی تمایز نگاه او از ارسطو درباب جوهر مختصراً چیستی جوهر در کتاب متافیزیک را بیان می‌کنیم و در انتها به بررسی تفاوت‌های این دو نگاه می‌پردازیم. این تفاوت‌ها ناشی از نگاه ذات انگار ارسطو و وجودانگاری فارابی است. ارسطو در پی‌جویی حقیقتِ وجود، یا چرایی وجود موجودات، به جوهر متشخص جزئی می‌رسد؛ ازآنجاكه او جوهر و وجود را یکی می‌داند؛ اما برای فارابی تشخص شیء ناشی از وجود آن است و نه جوهرش. لذا شیء با وجود تقرر می‌یابد و این وجود سوای جوهر یا ذات آن شیء است.
کلیدواژه‌ها: جوهر، وجود، ذات، موجود نخستین، محرک نخستین.
 

سال انتشار: 
1399
شماره مجله: 
69
شماره صفحه: 
27

تحليل انتقادي ديدگاه ديويد هيوم درباره جوهريت و اين‌هماني ذهن

سال پانزدهم، شماره دوم، پياپي 58، زمستان 1396

محمدتقی یوسفی / استادیار دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام                                                         Yosofi@bou.ac.ir

سال انتشار: 
15
شماره مجله: 
58
شماره صفحه: 
67

رابطه جوهر و عرض

سال يازدهم، شماره اول، پاييز 1392، 11ـ38

عبدالرسول عبوديت1

چكيده

در كتاب هاى فلسفى، در مبحث مقولات، درباره انواع جواهر و اعراض، فراوان بحث شده است، اما درباره رابطه عرض و جوهرى كه موضوع آن است بحث مستقلى وجود ندارد و فقط در مواضع متعددى، به طور متفرق، در ضمن بيان مطالب ديگر، اشاره وار از آن سخن به ميان آمده است. اين بحث، هم دچار اشكالات و تعارضاتى است هم در آن اختلاف نظر هست. به اين جهت، در اين مقاله، مستقلاً به آن پرداخته شده است. پس از مقدمه ديدگاه هاى متفاوتى درباره رابطه عرض و جوهر مطرح شده؛ سپس مشكلات هريك از ديدگاه ها بررسى شده است و سرانجام با ارائه راه حل و مقايسه ضمنى آنها زمينه براى اين نتيجه فراهم شده است كه در مقام تعيين معيارى براى عرض، انفكاك پذيرى عرض از جوهر جايگزين مغايرت وجودى آنها شود.

كليدواژه ها: جوهر، عرض، موضوع، حلول، معقول ثانى فلسفى، مقدار، كيفيت استعدادى، اضافه.

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
41
شماره صفحه: 
11

بررسي جوهرشناسي ماده و انرژي در فلسفه/ رحيم قرباني

بررسي جوهرشناختي ماده و انرژي در فلسفه

رحيم قرباني

چكيده

مسئله هم‌‌ارزي جرم انرژي، كه از نسبيت خاص اينشتين در سال 1905 ميلادي آغاز شد، يك قرن است كه محافل علمي دنيا را به خود مشغول ساخته است. نقطه‌‌نظرهاي پراكنده‌‌اي كه از سوي غالب دانشمندانِ فيلسوف ارائه شده، چالش‌‌ها و پيچيدگي‌‌هاي اين موضوع را به طور جدّي بيشتر كرده است. از همان ابتدا، دو زمينه از پيام‌‌ها و اشارات نسبيت خاص مورد بررسي فلسفي قرار گرفتند: يكي تحليل دقيق فلسفي معادله هم‌‌ارزي كه چه نوع پيام‌‌هاي معرفت‌‌شناختي و هستي‌‌شناختي دارد؟ و ديگري جوهريت و عدم جوهريت هستي‌‌شناسانه انرژي. اما هيچ فيلسوف و فيزيكداني تاكنون نتوانسته است پاسخي قطعي و علمي به اين دو سؤال بدهد؛ پاسخي كه شامل يك نظام منطقي، جهان‌‌شناختي و فلسفي فيزيكي بوده، براي توصيف و تبيين انرژي به كار آيد.

در اين نوشتار، به طبقه‌‌بندي اجمالي و جامعِ نظراتِ مطرح شده از سوي فلاسفه اسلامي و غربي اشاره شده است.

كليد واژه‌‌ها

جوهر، عرض، مقولات عشر، ماده، انرژي، هستي‌‌شناختي، معادله هم‌‌ارزي

سال انتشار: 
1
شماره مجله: 
4
شماره صفحه: 
154

مقايسه آموزه «جوهر» در دو كتاب مقولات و متافيزيك ارسطو / سيداحمد حسينى ـ رضا اكبريان

سال ششم، شماره سوم، بهار 1388، 153ـ 171

سيداحمد حسينى

رضا اكبريان

چكيده

ارسطو آموزه جوهر را عمدتآ در دو كتاب مقولات و متافيزيك مطرح كرده است. مطالعه اين دو كتاب، ممكن است اين مطلب را به ذهن متبادر سازد كه گويا ملاك‌هاى مطرح شده براى جوهر، در اين دو كتاب، كاملا بر هم منطبق نيستند؛ بلكه ملاك‌هاى پيشنهاد شده براى جوهر و در نتيجه، مصاديق جوهر، در اين دو اثر، با هم تفاوت دارند. گذشته از تأثيرى كه ممكن است گذر زمان و تحول فكرى ارسطو به جا گذاشته باشد، اختلاف موجود در ميان اين دو كتاب را مى‌توان به اختلاف در رويكردهاى اتخاذ شده در هريك از دو كتاب بازگرداند. در كتاب مقولات، كه به واقع اثرى منطقى ـ فلسفى شمرده مى‌شود، به جنبه‌هاى ذهنى و ارتباط ميان مفاهيم نيز پرداخته شده است؛ از اين‌رو، در كتاب يادشده، برخى از مفاهيم كلّى ذهنى هم به نوعى «جوهر» ـ البته در معناى ثانوى آن ـ دانسته شده‌اند. امّا در كتاب متافيزيك، رويكردى كاملا مابعدالطبيعى اتخاذ شده است؛ بنابراين، در اين كتاب، از جواهر ثانوى سخنى به ميان نمى‌آيد. ارسطو در متافيزيك جواهر را به عنوان مصاديق واقعى موجود معرفى مى‌كند؛ بر اين اساس، از نظر ارسطو، مطالعه واقعيت به مطالعه جواهر خلاصه مى‌شود، و موضوع فلسفه «جوهر» است. گفتنى است كه تنها با نوآورى‌هاى فيلسوفانى چون فارابى و ابن‌سينا بود كه فلسفه وجود، جايگزين فلسفه جوهر گرديد.

 

كليدواژه‌ها : جوهر، ملاك‌هاى جوهر، ارسطو، مقولات، متافيزيك.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
23
شماره صفحه: 
153
محتوای تغذیه