سال دهم، شماره چهارم، تابستان 1392، 163ـ187
يحيى نورمحمدى نجف آبادى1
محمد جعفرى2
چكيده
كثرت گرايى موردنظر سنت گرايان را مى توان با رويكرد فلسفى نيز نقد و بررسى كرد؛ چراكه سنت گرايان در تبيين نظريه كثرت گرايى خود، از برخى مبانى فلسفى نيز بهره برده اند. برخى از اين مبانى عبارت اند از: تشكيك وجود، پذيرش عالم كلى و مثال، تمايز ميان ساحت ظاهرى و ساحت باطنى دين، تقسيم عقل به كلى شهودى و جزئى استدلالگر، تقسيم واقعيت به واقعيت مطلق و واقعيت نسبى، جواز كثرت تفاسير حقِ متعارض از يك واقعيتِ واحد، تعميم حق از جزء به كل و برخى ديدگاه هاى ويژه درباره انسان و نقش او در مراتب هستى.
در اين نوشتار، به نقد و بررسى مبانى اى پرداخته ايم كه سنت گرايان، نظريه كثرت گرايى خود را بر پايه آنها استوار كرده اند. اين مبانى در سه حوزه هستى شناسى، معرفت شناسى و انسان شناسى جمع بندى شده اند. در اين مقاله به نقد مبانى مزبور پرداخته، سعى مى كنيم جهات ابهام و اشكال آنها را مشخص سازيم.
كليدواژه ها: سنت، دين، كثرت گرايى، سنت گرايى، وحى، تشكيك وجود، عالم مثال، سيدحسين نصر.