سال هشتم، شماره اول، پاييز 1389، 107ـ132
احمد بهشتى*
محمّدحسن يعقوبيان**
چكيده
ملّاصدرا به عنوان متفكرى جامعنگر، رويكردهاى فلسفى، عرفانى، و كلامى گوناگونى را در باب چيستى وحى بررسى كرده و كوشيده است تا عناصر مختلف انديشه متفكّران پيش از خود را در نگاه معرفتىاش هضم كند. از اينرو، در آثار گوناگون صدرالمتألّهين، سه رويكرد قابل مشاهده است كه وى براى وحدتبخشى و جامعيت، به سمت حلّ تعارضات اين رويكردها حركت مىكند.
نويسندگان در اين مقاله تلاش مىكنند نشان دهند كه ملّاصدرا رويكردهاى مختلف و مبانى متنوّع را در هندسه حكمت متعاليه به يكديگر مىپيوند تا مشخّص شود كه رابطه وحيانى و حقيقت وحى، به جاى آنكه حقيقتى ماهوى باشد، حقيقتى وجودى است. و به تبع، وجودى بودن است كه در مراتب مختلف هستى قابل تشكيك است و در بستر مراتب هستى، از قرآن امرى تا فرقان خلقى، سيّاليت و تدرّج دارد. اين وحىشناسىْ قرآنشناسى خاصّى را براى ملّاصدرا به ارمغان مىآورد كه رنگوبوى وجودى دارد. توجه به مراتب و ابعاد مختلف حقيقت وحى، نظرگاه او را از فروكاهشگرايى به يكى از ساحتهاى معرفتى وحى نظير كلام لفظى، معرفت عقلانى، و... مصون مىدارد.
كليدواژهها: حكمت متعاليه، وحى، حقيقت وحى، ملّاصدرا، وجود تشكيكى وحى، قرآنشناسى.