تفكر

هيدگر و پايان فلسفه

سال يازدهم، شماره چهارم ـ تابستان 1393

على فتحى[1]

چكيده

هيدگر در آثار خود به كرّات از پايان فلسفه سخن گفته است. در اين مقاله برآنيم تا ريشه هاى گذشت از مابعدالطبيعه و پايان فلسفه را با عنايت به رهيافت تاريخى متأثر از ديلتاى و تمناى او براى رسيدن به خوانشى ناب از آموزه هاى مسيحيت نشان دهيم. از فحص در آثار او مى توان چنين استنباط كرد كه فلسفه از ديد او دو معنا دارد: در معناى نخست او فلسفه را مرادف با متافيزيك مى گيرد و معتقد است كه تاريخ متافيزيك با غفلت از وجود و پرداختن به موجودات آغاز شده است و نيست انگارى اى كه بشر غربى در دام آن گرفتار آمده، نيز چيزى جز غفلت از حقيقت وجود نيست؛ اما در معناى دوم فلسفه را مرادف تفكر قرار مى دهد و معتقد است هرچند فلسفه به معناى متافيزيك به پايان راه رسيده است، فلسفه به معناى تفكر و نسبت جديد با وجود مى تواند روزنه اى براى بشر ايجاد كند. در اين مقال، بيشتر معناى نخست ادعاى هيدگر مورد بررسى قرار گرفته است تا ادعاى غامض او وضوح بيشترى يابد و در پايان، مقاله با ملاحظات انتقادى كوتاهى بر ديدگاه او پايان يافته است.

 

كليدواژه ها: پايان فلسفه، گذشت از متافيزيك، وجود، غفلت از وجود، تفكر.



[1] استاديار گروه فلسفه پرديس فارابى دانشگاه تهران. afathi1360@yahoo.com

دريافت: 25/8/92               پذيرش: 12/2/93

 

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
4
شماره صفحه: 
119

بررسى و نقد استدلال هاى دكارت بر دوگانه انگارى جوهرى

 سال يازدهم، شماره دوم، زمستان 1392، 83ـ105

محمدكاظم رضازاده جودى *

چكيده

بنابر نظريه دوگانه انگارى جوهرى، انسان تشكيل يافته از دو جوهر متفاوتِ نفس يا ذهن غيرفيزيكى و بدن فيزيكى است و آنها تباين ذاتى دارند. مشهورترين شارح و مدافع اين نظريه در دوره جديد، رنه دكارت است. وى حياتى تازه به آن بخشيده و استدلال هاى پرشمارى مانند كاربرد زبان، خلاقيت رفتارى، شك روشمند، ادراك حسى متمايز و تقسيم ناپذيرى نفس را به سود آن صورت بندى كرده است. در اين مقاله نخست اين پنج استدلال را به وضوح تبيين، و سپس نقدهايى را بر آنها مطرح ساخته ايم. به علاوه، به برخى اشكالاتى كه دوگانه انگارى جوهرى، به صورت عام، با آنها روبه روست نيز اشاره كرده ايم.

كليدواژه ها: دكارت، جوهر ذهنى، جوهر فيزيكى، آگاهى، تفكر، تمايز نفس و بدن، ابعاد.


*  استاديار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامى واحد تهران مركزى.                                                               mkrjoudi@yahoo.com
دريافت: 9/8/91               پذيرش: 16/5/92

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
42
شماره صفحه: 
83

عقل از منظر معرفت‌شناسي

عقل از منظر معرفت‌شناسي

محمّد حسين‌زاده1

چكيده

يكي از مهم‌ترين منابع معرفت، عقل است. در اين نوشتار، از منظر معرفت‌شناختي به بحث درباره آن پرداخته‌ايم. عقل را از منظر دانش معرفت‌شناسي، به لحاظ اينكه منبع معرفت است، تعريف كرده‌ايم. سپس اقسام عقل، اعم از عقل نظري و عملي، را مورد بحث قرار داده، زبه بررسي اين مسائل پرداخته‌ايم كه در معرفت‌شناسي كدام قسم از آنها مطمح‌نظر است؟ آيا عقل نيز منبع معرفت است؟

در ادامه، به مبحث كاركردهاي عقل پرداخته و فعاليت عقل را در هر يك از مفاهيم و گزاره‌ها و نقشي كه در هر يك مي‌تواند ايفا كند مرور كرده‌ايم و بدين نتيجه رهنمون شده‌ايم كه انسان از راه فعاليت‌ها و كاركردهاي گوناگون عقل، همچون انتزاع مفاهيم كلي و ادراك آنها، تعريف يا تحليل، حكم، قضيه، استدلال و مانند آنها، به شناخت عميق و گسترده‌اي از اشيا دست مي‌يابد. در پايان نقش عقل را در قضاياي پيشين و نقشي را كه اين‌گونه قضايا در معرفت‌هاي بشري دارند يادآور شده‌ايم.

كليدواژه‌ها: ادراك كلي، حكم، قضيه، تعريف، استدلال، تفكر، قضاياي پيشين و پسين، عقل نظري، عقل عملي، تجريد، تعميم.

سال انتشار: 
4
شماره مجله: 
16
شماره صفحه: 
11
محتوای تغذیه