حضوري بودن محسوسات
عسكري سليمانىاميري
چكيده
فيلسوفان مشاء در مورد محسوسات قائل به انطباع صورتهاي حسي در اندامهاي حسي هستند. و در خصوص ابصار دو رأي از گذشته مطرح بوده است: يكي، خروج شعاع و ديگري، انطباع صورت مبصر در چشم. شيخ اشراق قول به خروج شعاع را نفي مىكند؛ چه اين كه به دليل امتناع انطباع كبير در صغير، انطباع صورت حسي در چشم را منكر است. از اينرو، در خصوص ابصار معتقد است كه نفس علم حضوري به مبصر خارجي مىيابد. صدرالمتالهين، رأي شيخ اشراق را نقد مىكند و در همه ادراكات حسي مدعي مىشود كه صور محسوسات به انشاء نفس در عالم مثالِ متصل تحقق مىيابند و ادراك صورت مىگيرد.
اما بر اساس مباني حكمت متعاليه مىتوان گفت كه ادراكات حسي از نوع علوم حضوري هستند و مجرد بودن متعلق علم، به دليل تجرد علم و عالم، با مادي بودن معلوم و محسوس منافات ندارد؛ زيرا تقسيم موجود به مجرد و مادي از نوع تقسيم قياسي است. لذا موجود مادي به اعتبار فاعل شناسا و وجود براي فاعل شناسا مجرد مىباشد. هم چنان كه، خارجي بودن هر وجودي منافات با تقسيم وجود به خارجي و ذهني ندارد.
كليد واژهها
علم حصولي، علم حضوري، ادراكات حسي، ابصار، خروج شعاع، محسوسات.