سال هشتم، شماره اول، پاييز 1389، 83ـ106
مهدى برهان مهريزى*
مجتبى مصباح**
چكيده
معرفتشناسان مسلمان سه ديدگاه درباره «حكايت» مطرح كردهاند. ديدگاه مشهور اين است كه «حكايت» ذاتى باب برهان براى صور ذهنى است و اين صور بالفعل ماوراى خود را نشان مىدهند. استاد فيّاضى «حكايت» را ذاتى باب ايساغوجى براى علم حصولى مىداند و بر اين باور است كه حاكى «نفس فاعل شناسا» به شمار مىرود و صور ذهنى، وجودهاى ذهنى محكى مىباشند. استاد مصباح اعتقاد دارند كه «حكايت» انتقال ذهن به طور طبيعى از صور ذهنى به محكى است كه در برخى مراتب، حكايت صور ذهنى شأنى و بالقوّه است و تنها در مرتبه تصديق صادق است كه «حكايت» به فعليت مىرسد.
عمده اختلافى كه بين اين سه ديدگاه وجود دارد به نوع تحليل بازمىگردد. در اين نوشتار، با تحليلى كه از «حكايت» ارائه شده است، به نقد ديدگاه مشهور و استاد فيّاضى پرداخته، و از برخى نقدهاى بنايى، همچون غفلت از نقش توجه فاعل شناسا در فرايند حكايت، سخن گفتهايم.
كليدواژهها: حكايت ذاتى، حكايت شأنى، تحليل عرفى، تحليل فلسفى، توجه، فاعل شناسا، مراتب علم.