ارزش

تحلیل فلسفی آزادی در دانش‌های ارزشی

مجتبی مصباح / دانشيار گروه فلسفه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني ره    M-mesbah@Qabas.net
* علی احمدی امین / دانشجوي دكتري فلسفه اخلاق تطبيقي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني ره    ali_20750@yahoo.com
دريافت: 25/10/98                  پذيرش: 13/07/99
چکيده
آزادی در دانش‌های ارزشی به امری اشاره دارد که خود فعل انسانی است و قابلیت ارزش‎گذاری دارد. آزادی از مفاهیم مهم و عموماَ از ارزش‌های پرمنازعه در دانش‌های ارزشی است که تحلیل آن تأثیر فراوانی در استدلال‌های ارزشی خواهد داشت. مفهوم آزادی از سنخ معقولات ثانیه فلسفی و مفاهیم انتزاعی است که در نسبت‌سنجی و مقایسه به دست می‌آید. در فهم آزادی توجه به شش مؤلفه ضروری است: 1. فعلِ فاعل، 2. نبود مانع بیرونی یا اکراه، 3. فراهم بودن شرایط لازم در جامعه یا نبود اضطرار، 4. نبود مداخله در عوامل درونی یا اغوا، 5. فراهم بودن عوامل درونی لازم از طریق آموزش و تربیت، 6. پذیرش و توجه به غایات و خیرات انسانی در استدلال‌های اخلاقی.
کلیدواژه‌ها: آزادی، ارزش، مداخله، دانش‌های ارزشی.
 


 

سال انتشار: 
1399
شماره مجله: 
69
شماره صفحه: 
107

ارزش اختیار از دیدگاه اسلام و اگزیستانسیالیسم

سال هفدهم، شماره دوم، پياپي 66، زمستان 1398

محمود نمازی اصفهانی / استادیار گروه فلسفه مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره    namazi@qabas.net
دريافت: 08/09/97                  پذيرش: 19/05/98
چکيده
اگزیستانسیالیسم که در اواسط قرن بیستم به عنوان اعتراضی به تمامی گرایش‌های کل‌نگر شکل گرفت، محور نگرش خود را محدود به وجود آدمی ساخت و بر این باور شد که یگانه ابزار ساخت وجود، آزادی است. از دید فیلسوفان اگزیستانسیالیست چون پیدایش انسان، همراه با چیستی و فطرت خاص، انکار شده، پس انسان مجبور است با اراده و اختیار خود هویت خود را بسازد. ازآنجاکه از دید فلسفه اگزیستانسیالیسم ارزش عینی وجود ندارد و ارزش‌ها صرفاً در سایه‌سار اختیار و انتخاب شکل می‌گیرند و مهم نیست به چه غایت و هدفی می‌انجامند، انسان وقتی حقیقتاً موجود می‌شود که کارهایش را از روی اختیار و آزادی انجام دهد؛ اما پرسش این است که آیا هر نوع عملی، به صرف اختیاری بودن دارای ارزش است، یا ارزش اختیار به امور دیگری غیر از اختیار مرتبط می‌شود؟ واضح است که پاسخِ این پرسش در مبانی ارزش‌شناختی اگزیستانسیالیسم نهفته است. به باور آنها هر فرد باید ارزش‌های خود را به صورت فردی انتخاب کند. بنابراین وقتی ارزشی ورای «انتخاب» وجود نداشته باشد، پس صرف اختیار و انتخاب دارای ارزش است و چون از گزینش گریزی نیست و وجه عقلایی ندارد و از اصل علیت هم پیروی نمی‌کند، هیچ معیار و ارزش عینی و فراگیری هم برایش وجود ندارد؛ اما اختیار از نظر اسلام به‌رغم ایجاد برتری وجودی صاحبش نسبت به دیگر موجودات، به خودی خود ارزش ندارد و به عبارت فنی، مطلوب ناوابسته نیست؛ بلکه مطلوبیت و منشأ ارزش کارهای اختیاری انسان در کمال انسان است.
کلیدواژه‌ها: ارزش، اختیار، آزادی، اسلام، اگزیستانسیالیسم.
 


 

سال انتشار: 
1398
شماره مجله: 
66
شماره صفحه: 
83

رابطه منطقى ارزش با واقع

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى بهار 1396

مهدى مشگى / عضو هيئت علمى تربيت مربى اخلاق مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره   meshki.qom@gmail.com

محمدمهدى عباسى آغوى / دانش پژوه دكترى فلسفه تطبيقى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره       mahdi.abbasi202@gmail.com

دريافت: 21/8/94               پذيرش: 3/5/95

 

چكيده

بحث درباره رابطه واقعيت و ارزش به طور جدى از قرن هجدهم و توسط ديويد هيوم آغاز شد و پس از آن ديدگاه ناظر به وجود رابطه، موافقانى مانند جورج ادوارد مور و مخالفانى همانند جان سرل پيدا كرد. هيوم اظهار داشت كه هيچ گزاره ارزشى اى را نمى توان به صورت منطقى از گزاره اى واقعى استنتاج كرد. در فلسفه اسلامى اين مسئله با بحث مدركات عقل عملى و عقل نظرى گره خورد. حل اين مسئله در ارزشيابى گزاره هاى علوم انسانى تأثير بسيارى دارد و پيش زمينه بحث «رابطه علم و ارزش» است. در اين مقاله ضمن بحث تفصيلى درباره پيشينه مسئله، به بررسى ديدگاه هاى مختلف درباره رابطه منطقى بايد و هست مى پردازيم و با تقريرى نوين از ديدگاه هيوم و ضمن ايراد نقدهاى جديد بر ديدگاه علامه طباطبائى، در پايان ديدگاه آيت اللّه مصباح مبنى بر چگونگى رابطه منطقى ميان گزاره هاى ارزشى و گزاره هاى واقعى را با استفاده از ضرورت بالقياس الى الغير نشان مى دهيم.

 

كليدواژه ها: ارزش، واقع، گزاره ارزشى، گزاره واقعى، بايد، هست، رابطه منطقى.


سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
55
شماره صفحه: 
135

هنر و زيبايى در انديشه آيت اللّه مصباح

سال دهم، شماره اول، پاييز 1391 ـ 167ـ198

عليرضا تاجيك*
سيداكبر حسينى قلعه بهمن**

چكيده

زيبايى، به منزله يكى از ريشه دارترين خواست هاى فطرى آدمى، و هنر، به منزله نمود عملى خواست زيبايى در ساحت حيات انسان، دو مقوله مهم در پژوهش هاى انسانى اند؛ چنان كه امروزه فلسفه هنر و زيبايى شناسى با دين، اخلاق و اغلب ديگر دانش هاى حوزه علوم انسانى و جز آن پيوندى عميق يافته است. همچنين فراگيرى دامنه تأثير هنر در زندگى فردى و اجتماعى انسان در تمام دوران ها و به ويژه روزگار ما، ضرورت پژوهش هاى بنيادى و كاربردى در اين زمينه را دوچندان مى كند.

در اين مقاله، كه به بررسى انديشه هاى آيت اللّه مصباح در باب زيبايى و هنر اختصاص يافته، نخست به معناى هنر و هنرهاى زيبا پرداخته شده است، و سپس تعريف زيبايى و نسبت آن با هنر در كانون تأمل قرار گرفته است. بررسى جايگاه صورت و ماده (فرم و محتوا) در هنر، به ساحت هاى زيبايى راه برده است، و در گام بعد، واكاوى نسبيت در هنر، به طرح و كاوش درباره موضوع «هنر و ارزش» انجاميده است.

كليدواژه ها: زيبايى، هنر، كمال، ارزش، فرم، محتوا، زيبايى شناسى، فلسفه هنر، محمدتقى مصباح.


سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
37
شماره صفحه: 
167

ارزش معرفت‏ شناختى علم حضورى

سال نهم، شماره دوم، زمستان 1390، 11ـ32

محمد سربخشى*

چكيده

در قلمرو معرفت‏شناسى، حقيقت داشتن و مطابقت با واقع را ملاك ارزش معرفت‏شناختى معرفى مى‏كنند. گرچه ديدگاه‏هاى ديگرى نيز در اين‏باره مطرح‏اند، آنچه بين فيلسوفان مسلمان به منزله ملاك پذيرفته شده، همين است. دقت در اين معنا نشان مى‏دهد اين ملاك را تنها درباره علوم حصولى مى‏توان به كار گرفت. از سوى ديگر، علم در معرفت‏شناسى اسلامى به معناى عامى به كار مى‏رود؛ به گونه‏اى كه علم حضورى را نيز دربر مى‏گيرد. پرسشى كه پديد مى‏آيد اين است: آيا علم حضورى نيز ارزش معرفت‏شناختى دارد، يا خير؟ اگر پاسخ اين پرسش مثبت باشد، چگونه مى‏توان ملاك مزبور را بر علم حضورى تطبيق كرد؟ در اين مقاله كوشيده‏ايم با ارائه معنايى جديد از ارزش معرفت‏شناختى، علم حضورى را نيز در دايره ارزش‏گذارى‏هاى معرفت‏شناختى وارد كنيم. بر پايه اين معنا واقع‏نمايى به طور عام و خودنمايى به طور خاص، ملاك ارزش معرفت‏شناختى معرفى شده و علم حضورى به دليل خودنما بودن، از نظر معرفتى ارزشمند تلقّى شده است. بر پايه اين معنا، لوازمى جديد براى ارزش معرفتى مطرح مى‏شود كه در متن مقاله بدانها مى‏پردازيم.

كليدواژه‏ها: علم، علم حضورى، ارزش، ارزش معرفت‏شناختى، مطابقت، واقع‏نمايى، خودنمايى.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
34
شماره صفحه: 
11

ارزش و گزاره‌هاى ارزشى از ديدگاه محقّق خراسانى

سال پنجم، شماره چهارم، تابستان 1387، 192ـ 165

مهدى كريمى1

چكيده

تحليل «نيك و بد» و «گزاره‌هاى ارزشى» يكى از مباحث مهم اخلاق تحليلى (فرااخلاق) است كه امروزه از مهم‌ترين و بحث‌انگيزترين شاخه‌هاى فلسفه اخلاق به شمار مى‌آيد. گرچه اين مباحث به شكل كنونى آن ساختارى نو دارد، ولى مى‌توان بُن‌مايه‌هاى آن را به طور پراكنده در گستره علوم و انديشه‌ها تا دوردست‌هاى تاريخ جست‌وجو كرد. در سير انديشه اسلامى نيز علوم گوناگونى همچون اخلاق، اصول فقه، فلسفه و كلام بدان پرداخته و انديشمندان متعددى درباره آن، از منظرهاى متفاوت به بحث نشسته‌اند. محقّق خراسانى (آخوند خراسانى) يكى از دانشمندان برجسته و كم‌نظير علم اصول است كه در اين زمينه به تحليل و نظريه‌پردازى پرداخته و بسيارى ديدگاه او را ابداعى در تحليل ارزش‌ها دانسته‌اند كه پيش از وى سابقه‌اى نداشت. وى معتقد است: «حسن» و «قبح» به معناى «ملايمت و منافرت نزد قوّه عاقله»اند. آنچه در اين مقاله ارائه گرديده بيان و تحليلى است از ديدگاه ايشان درباره ارزش و ناارزش (حسن و قبح) با تفكيك سه مرحله معناشناسى، هستى‌شناسى و معرفت‌شناسى.

كليدواژه‌ها : ارزش، گزاره‌هاى ارزشى، حسن و قبح، اخلاق تحليلى، آخوند خراسانى.

سال انتشار: 
5
شماره مجله: 
20
شماره صفحه: 
167
محتوای تغذیه