فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى تابستان 1394
محمدكاظم فرقانى / استاد گروه فلسفه و كلام دانشگاه امام صادق عليه السلام forghani@isu.ac.ir
جواد رضائى / كارشناس ارشد فلسفه و كلام اسلامى دانشگاه امام صادق عليه السلام rezaijavad84@gmail.com
دريافت: 21/10/93 پذيرش: 1/3/94
چكيده
ميان قوه وهم و شيطان شباهت هاى بسيارى وجود دارد؛ تا جايى كه مى توان وهم را در مملكت وجود انسان كه عالم صغير است به شيطان تشبيه كرد و شيطان را وهم عالم كبير دانست. لذا شناخت هريك از واهمه و شيطان مى تواند ما را در شناخت ديگرى يارى رساند؛ همان طور كه صدرالمتألهين در آثار خود اين كار را انجام داده است. نقش وهم در وجود شيطان، نقشى اساسى است و از نظر صدرالمتألهين سقف ادراكات شيطان و نهايت علمى كه او مى تواند بدان دست يابد ادراكات وهمى است و او قدرت رسيدن به ادراكات ناب عقلى را ندارد؛ بنابراين شيطان در نهايت جهل مركب است. از سوى ديگر تنها راه نفوذ شيطان به نفس انسان، قوه وهم است و او براى اضلال انسان راه نفوذ ديگرى ندارد. از اين جهات و نيز جهات ديگر، رابطه شيطان و قوه وهم بسيار مستحكم است و هرچه يكى بيشتر شناخته شود، ديگرى نيز بهتر شناخته شده است.
اين مقاله به دنبال شناخت و تصوير صحيح تر از واهمه و شيطان به وسيله مقايسه آنها و بيان رابطه آنها با يكديگر است كه نتيجه عملى آن انگيزش به سوى طلب معرفت و جلوگيرى از نفوذ شيطان و حركت به سمت كمال انسانى است.
كليدواژه ها: واهمه (قوه وهم)، عقل، شيطان، شهوت، غضب، صدرالمتألهين.