باور

تحليل و بررسي چيستي باور

سال هفدهم، شماره اول، پياپي 65، پاييز 1398

سال انتشار: 
17
شماره مجله: 
65
شماره صفحه: 
99

نقد و بررسى تحليل معرفت از منظر كيث لرر

 سال دهم، شماره سوم، بهار 1392، 31ـ54

 مهدى عبدالهى1

محمد حسين زاده يزدى2

چكيده

كيث لرر كه سرشناس ترين مدافع كنونى انسجام گروى در توجيه است، با اشاره به معانى سه گانه شناخت در زبان انگليسى و تعيين معناى سوم، يعنى تصديق برخى اطلاعات به منزله معرفت موردنظر در معرفت شناسى، اين تحليل لغوى را بسنده نمى داند؛ ازاين رو به تحليل فلسفى حقيقت شناخت پرداخته، برخلاف ديدگاه رايج در معرفت شناسى مغرب زمين، افزون بر سه عنصرِ باور، صدق و توجيه، عنصر چهارمى را با عنوان الغاناپذيرى در كار مى آورد. وى حقيقت صدق را علامت زدايى دانسته، به جاى شرط باور نيز شرط پذيرش به هدف احراز حقيقت و اجتناب از خطا را قرار مى دهد. سپس مقصود از توجيه را داشتن دليل و شواهد كافى براى پذيرش اعلام مى كند و سرانجام براى فرار از اشكال مشهور گتيه، شرط الغاناپذيرى را به مؤلفه هاى سه گانه شناخت مى افزايد. به اعتقاد نگارنده، عناصر چهارگانه تحليل لرر اشكالاتى دارند، از جمله اينكه تفسير صدق به علامت زدايى ناتمام است. در شرط پذيرش نيز ميان تصديق قلبى و تصديق ذهنى خلط شده است. در شرط توجيه نيز ابهاماتى در كلام لرر مى توان يافت.

كليدواژه ها: تحليل معرفت، صدق، باور (پذيرش)، توجيه كيث لرر، انسجام گروى.

سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
39
شماره صفحه: 
31

موصوف صدق در نظريه «مطابقت»

موصوف صدق در نظريه «مطابقت»

احمدحسين شريفي

چكيده

يافتن موصوف اوليه و اصيل صدق يكي از دغدغه هاي معرفت شناساني است كه از نظريه «مطابقت» در تعريف «صدق» دفاع مي كنند. در اين نوشتار، كوشش شده است ضمن طرح و نقد مهم ترين ديدگاه ها در اين حوزه، ديدگاه مورد قبول نگارنده نيز تبيين شود. در اين ميان، نشان داده شده است كه نه مطلق «جمله» به عنوان زنجيره اي درست ساخت و كامل از كلمات در زبان طبيعي، مي تواند موصوف حقيقي صدق باشد، نه «جمله خبري» مورد ادعاي تارسكي و نه «جمله ابدي» مورد ادعاي كواين. افزون بر اين، نشان داده شده است كه بر خلاف تصور راسل، «باور» نيز نمي تواند موصوف حقيقي صدق باشد; زيرا «باور» به معناي «فعل باور كردن» از مقوله فعل بوده و از محدوده صدق و كذب خارج است. «باور» به معناي «تصديق» نيز متأخّر از مرتبه صدق و كذب است. «تصديق» به معناي «فهم صدق قضيه» است. پس ابتدا بايد صدق و كذبي باشد تا متعلّق تصديق واقع شود. باور به معناي «متعلَّق و محتواي باور» هم چيزي در عرض قضيه نيست، بلكه همان چيزي است كه در اصطلاح، «قضيه» ناميده مي شود. در نهايت، با توجه به مراحل قضيه، اثبات شده كه موصوف حقيقي و اصيل صدق عبارت است از: قضيه معقوله يا مرحله ذهني قضيه كه حاكي از خارج است.

كليدواژه ها: مطابقت، موصوف صدق، جمله ابدي، باور، تصديق، قضيه، قضيه معقوله.

سال انتشار: 
4
شماره مجله: 
15
شماره صفحه: 
73

معرفت حصولي ويژگي‏ها، اقسام و تمايزها

سال پنجم، شماره دوم، زمستان 1386، 142ـ97

محمّد حسين‏ زاده[282]

چكيده

در اين نوشتار، پس از بررسي اين مبحث كه تقسيم معرفت به حضوري و حصولي قياسي است، اينمسئله مطرح مي‏شود كه آيا مغايرت علم حضوري و حصولي اعتباري است يا حقيقي؟ سپسنويسنده به بررسي ويژگي‏هاي معرفت‏شناختي علم حصولي مي‏پردازد و بدين نتيجه رهنمونمي‏شود كه «حكايت» مقوّم علم حصولي و ذاتي تصور و تصديق است. آن‏گاه به پاسخ اين پرسشمي‏پردازد كه حكايت شأني مفاهيم يا تصورات چگونه با ذاتي دانستن حكايت براي آنها سازگاراست؟

در ادامه، اقسام علم حصولي و تقسيم اوليه آن به تصور و تصديق، و حقيقت تصور و تصديقبررسي مي‏شود و تمايز تصور و مفهوم و معنا، و رابطه تصديق و قضيه و رابطه اعتقاد، باور، ايمان،پذيرش و ديگر واژه‏هاي همگن با تصديق، مورد توجه قرار مي‏گيرند.

كليدواژه‏ها: حكايت، تصور، تصديق، باور، اعتقاد، محكي بالذات، محكي بالعرض، تصور،معنا، مفهوم، خطاپذيري.

سال انتشار: 
5
شماره مجله: 
18
شماره صفحه: 
97

باور و حيث التفاتى

باور و حيث التفاتى

رحمت‌الله رضايى چكيده

در مورد «باور» چند پرسش مهم مطرح است: نخست اينكه «باور» چيست و آيا اصولا چيزى به نام «باور» وجود دارد يا نه؟ دوم اينكه باور داراى چه ويژگى‌هايى است؟ سوم اينكه باور و معرفت چه نسبتى با هم دارند؟ و سرانجام اينكه منظور از «باور» چيست؟

در پاسخ به پرسش نخست، دو ديدگاه مهم مطرح است: رفتارگرايى و كاركردگرايى. هرچند اين دو مباحثى متافيزيكى هستند، اما چالش‌هاى معرفتى مهمى به وجود مى‌آورند. مهم‌ترين ويژگى «باور»، حيث التفاتى آن است كه پيشينه آن به ابن‌سينا باز مى‌گردد. اين بحث را، كه بعداً برنتانو احيا نمود، امروزه در فلسفه‌هاى تحليلى و «فلسفه» ذهن مورد توجه جدّى قرار گرفته است.

در باب نسبت ميان «باور» و «معرفت»، دست‌كم چهار ديدگاه مهم مطرح است كه عبارتند از: انكار وجود چيزى به نام «باور» (ديدگاه رفتارگرايان)، نفى تلازم ميان باور و معرفت، جداانگارى ساحت‌هاى باور، و معرفت و تلازم آن دو.

كليد واژه‌ها:

باور، حذف‌گرايى، كاركردگرايى، حيث التفاتى، آگاهى، معنا، فهم، صدق و معرفت.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
10
شماره صفحه: 
75

چالش عرفي ‏گرايى با جمهورى اسلامى ايران در ساحت باور / محمّدجواد نوروزى ـ عبّاس كعبى

سال هفتم، شماره دوم، زمستان 1388، 185ـ227

چالش عرفى‏گرايى با جمهورى اسلامى ايران در ساحت باور

محمّدجواد نوروزى1

عبّاس كعبى2

چكيده

جمهورى اسلامى ايران با طرح نگاهى جديد، انديشه و رفتار حاكم بر غرب را با چالش مواجه كرد. و عرفى‏گرايان از سه منظر فلسفى ـ كلامى، فقهى ـ حقوقى، و جامعه‏شناختى جمهورى اسلامى ايران را مورد نقد قرار دادند. اين نوشتار با تمركز بر نقد و ارزيابى ديدگاه عرفى‏گرايان در رويكرد فلسفه سياسى، اين مسئله را مطرح مى‏سازد كه عرفى‏گرايى تا چه ميزان در مبانى جمهورى اسلامى ايران تأثير گذاشته است؟ در پاسخ، اين فرضيه را طرح مى‏كنيم كه: جمهورى اسلامى ايران در سطح باور (فلسفه سياسى)، از عرفى‏گرايى تأثيرى نپذيرفته است و ديدگاه عرفى‏گرايان مبنى بر تبيين سكولار از مبانى فكرى جمهورى اسلامى ايران مقرون به صواب نيست. گفتمان جمهورى اسلامى ايران بر ارزش‏هاى اخلاقى، عدالت‏مدارى، اهداف معنوى، مردم‏سالارى دينى، و شمول دين بر سياست تأكيد داشته و دارد؛ امّا گفتمان سكولار بر مادّيت، تقدّم منافع مادّى، و گرايش‏هاى مصلحت‏جويانه تأكيد مى‏كند.

كليدواژه‏ها: جمهورى اسلامى ايران، عرفى‏گرايى، معرفت‏شناسى، انسان‏شناسى، باور، فلسفه سياسى.

سال انتشار: 
7
شماره مجله: 
26
شماره صفحه: 
185
محتوای تغذیه