سال دهم، شماره اول، پاييز 1391 ـ 67ـ80
محمد نجاتى*
مهدى اكبرى**
چكيده
يكى از مهم ترين قواى باطنى نفس، قوه حافظه ناميده مى شود. در مقاله پيش رو اين قوه در دو قلمرو وجودى و معرفتى بررسى شده است. در قلمرو وجودى با وجود معقول بودن گرايش عمومى فلاسفه مسلمان بر رويكرد تقليلى در باب قواى باطنى نفس، به جهت نگرش ممتازى كه فلاسفه معاصر بر اين قوه و كاركردهاى آن داشته اند، استقلال وجودى مقرون به صحت دانسته شده است. در قلمرو معرفتى با توجه به رويكرد همگون ملّاصدرا و فلاسفه معاصر مسلمان، هر دو كاركرد حفظ و استرجاع معانى حافظه، در حيطه حضور و تجرد قرار مى گيرد. در اين قلمرو، احتمال انتساب فرايند استرجاع به خطاپذيرى، به واسطه نقص و عدم اشتداد برخى نفوس تبيين شده است.
در مسئله كيفيت مطابقت معانى حافظه، از رويكرد ملّاصدرا و به ويژه آيت اللّه مصباح در وضع تشكيك در ادراكات حضورى و جعل نظريه وحدت عاقل و معقول به سان نردبان تعالى نفس در درجات علم حضورى و وصول بر غايت انفعال استفاده شده است.
كليدواژه ها: قوه حافظه، فلسفه اسلامى، استرجاع، نفس.