فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى پاييز 1393
مسعود صادقى[1]
عسكرى سليمانى اميرى[2]
چكيده
اگر بگوييم پگاسوس وجود دارد، گرفتار همان گويى شده ايم و اگر بگوييم پگاسوس وجود ندارد، گزاره اى خودشكن ساخته ايم؛ زيرا لفظ پگاسوس اشاره به شيئى در خارج دارد. كوآين در تلاش براى حل اين عويصه، به تبع ديگر فيلسوفان تحليلى، با اعتقاد به اينكه گزاره هاى وجودى از نوع گزاره هاى اين همانى هستند، به لحاظ فلسفى منكر ويژگى بودن وجود، و به لحاظ منطقى منكر محمول واقع شدن وجود شده، و ايفاگرى نقش سور را حداكثر مقام كاركرد وجود دانسته است. گرچه انكار وجود محمولى از هيوم و كانت آغاز شده است، اين داستان در كار كوآين و ديگر فيلسوفان تحليلى به اوج رسيده است. با معيار قرار دادن ديدگاه صدرالمتألهين مبنى بر تفكيك ميان ثبوت الشى ء در هليات بسيطه و ثبوت شى ء لشى ء در هليات مركبه روشن مى شود كه تلاش كوآين، نافرجام است. به علاوه بحث وجود محمولى، بحثى فلسفى ـ منطقى است و نه، آن گونه كه كوآين و تابعانش تصور مى كنند، يك بحث منطقى ـ زبانى. استدلال وى مخدوش است؛ زيرا او گمان ميكند هليات، اعم از بسيطه و مركبه دلالت بر ثبوت شى ء لشى ء مى كند. همچنين اين همانى در نظريه وى داراى ابهام است؛ زيرا پيش فرض اين همانى وجود است.
كليدواژه ها: وجود محمولى، ويژگى، سور، اين همانى، خودشكن، كوآين، صدرالمتألهين.