ادراك حسى

تحليل مسئله تعقل از ديدگاه ارسطو و ابن سينا

سال دوازدهم، شماره سوم

محمدحسين عباسى / دانشجوى دكترى فلسفه دانشگاه تربيت مدرس m.abbasi4431@yahoo.com

رضا اكبريان / استاد گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس dr.r.akbarian@gmail.com

محمد سعيدى مهر / دانشيار گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس saeedi@madares.ac.ir

دريافت: 18/1/92 پذيرش: 11/9/93

چكيده

ارسطو براى نفس، حدوث جسمانى قايل است و نفس به منزله امر جسمانى، صلاحيت تعقل يا ادراك عقلى را ندارد. ادراك عقلى و صورت معقوله، امورى مجردند و براى تعقل نياز به امرى مجرد دارند. بنابراين ارسطو تعقل را بر عهده عقل مى گذارد؛ اما اين عقل مجرد با نفس مادى چه نسبتى دارد و چگونه در امر تعقل انسانى به ايفاى نقش مى پردازد. نظريه ارسطو با ابهاماتى آميخته است كه بايد رفع گردد. ابن سينا با لحاظ نفس به منزله امرى مجرد و با تمايز نهادن ميان مقام ذات و مقام فعل در نفس انسانى، ادراك عقلى را به نفس نسبت مى دهد. ادراك عقلى در نظر او، فعلِ جنبه ذاتى نفس تلقى مى شود و نفس با عقل جزئى انسانى يكسان انگاشته مى شود. تأثير مبادى عاليه و نقش عقل فعال نيز در تعقل لحاظ مى گردد. ابن سينا تأثير عقل فعال در ايجاد صور معقوله در نفس ناطقه را به دو اعتبار وجود و ماهيت، افاضه و اشراق مى نامد. مقاله حاضر به تحليل و تبيين نظرات ارسطو و ابن سينا در اين زمينه اختصاص دارد.

كليدواژه ها: تعقل، ادراك عقلى، ادراك حسى، عقل فعال، سوفسطايى، ارسطو، ابن سينا.

سال انتشار: 
12
شماره مجله: 
47
شماره صفحه: 
33

حقيقت ادراك حسى از ديدگاه علّامه طباطبائى

سال دهم، شماره سوم، بهار 1392، 11ـ29

يارعلى كرد فيروزجايى1

چكيده

علّامه طباطبائى در اصول فلسفه و روش رئاليسم، براى نشان دادن ارزش ادراكات و خارج نمايى مفاهيم كلى كوشيده است تا آنها را از طريق ادراك حسى مربوط به واقعيت هاى عينى نشان دهد و ازاين رو تحليلى از ادراك حسى به دست داده است. در نظر او ادراك حسى حاصل تأثير محسوس عينى بر اندام قوه حسى و تشكيل پديده اى مادى در آن است. اين پديده مادى معلوم به علم حضورى است و سبب حصول صورت حسى در حاس و شكل گيرى ادراك حسى است؛ اما او در بداية الحكمه و نهاية الحكمه تأثير محسوس بر اندام حسى و فعل و انفعالات مادى به وجود آمده در آن را علت معدّه حضور صورت هاى حسى و خيالى نزد نفس دانسته است. صور حسى و خيالى، صورت هاى قائم به ذات اند كه نفس به آنها علم حضورى دارد و با اعتبار خاصى درباره آنها و مقايسه با محسوسات خارجى كه منشأ آثار خارجى اند، از آنها علم حصولى مى سازند. نظريات او در اين كتاب ها با هم يكسان نيستند و تا اندازه اى ناسازگارند. با توجه به اينكه كتاب هاى بداية الحكمه و نهاية الحكمه آثار نهايى علّامه طباطبائى هستند، نظريه نهايى او را بايد نظريه اى دانست كه در اين كتاب ها ارائه شده است؛ يعنى ادراك حسى اعتبار خاصى است كه ذهن نسبت به صورت مجرد مثالى معلوم به علم حضورى اعمال مى كند.

كليدواژه ها: ادراك حسى، علم حضورى، علم حصولى، علّامه طباطبائى.

سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
39
شماره صفحه: 
11

تعريف علم حضورى و اقسام آن

 سال نهم، شماره سوم، بهار 1391، 45ـ76

محمدسربخشى*
محمد فنائى اشكورى**

چكيده

علم حضورى تنها مناط معلوميت خود براى عالم است. در مقابل، علم حصولى است كه علاوه بر آن مناط معلوميت غير نيز هست. اين تعريف با حقيقت علم حضورى كه امرى وجودى است تناسب بيشترى دارد؛ زيرا كاشفيت اصلى ترين ويژگى هستى شناختى هر علمى است و علم حضورى چيزى جز وجود و حضور معلوم براى عالم نيست. علم چيزى جز كشف معلوم براى عالم نيست و كشف با حضور، و حضور با وحدت يا اتحاد حاصل مى شود. از اين رو هر جا وحدت يا اتّحادى باشد، علم حضورى نيز محقق است. اقسام گوناگون وحدت موجب مى شوند اقسام متعددى همچون علم به ذات، علم به صفات، علم به اعراض و حالات، علم به قوا و مراتب وجودى خود، علم به بدن و... براى علم حضورى رقم خورد.

 

كليدواژه ها: علم، علم حضورى، اتصال، اتحاد، چيستى، ادراك حسى.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
35
شماره صفحه: 
45
محتوای تغذیه