فخر رازى

نگاهى به بحث تلازم بين متصله لزوميه و منفصله در كلام خواجه نصيرالدين و فخر رازى و بررسى تطبيقى آن با منطق جديد

 

سال دهم، شماره دوم، زمستان 1391ـ 105ـ120

عسگر ديرباز*

حسين مطلبى كربكندى**

چكيده

ابن سينا در فصل هشتم از نهج سوم كتاب اشارات و تنبيهات در بيان اقسام تركيب قضاياى شرطيه متصله و منفصله از اجزايى چون قضاياى حمليه و شرطيه، چند مثال مطرح مى كند كه نخستين آنها براى قضيه متصله مركب از متصله و منفصله است. همين مثال، مبناى منازعه اى تأمل انگيز بين دو تن از شارحان اين كتاب يعنى خواجه نصيرالدين طوسى و فخر رازى مى گردد. فخر رازى معتقد است هر قضيه متصله لزوميه تنها با يك قضيه منفصله از نوع مانعه الخلو هم ارز است؛ ديدگاهى كه شباهتى با مباحث منطق جديد دارد. در مقابل خواجه طوسى معتقد است اين انحصار صحيح نيست و مى توان هر قضيه متصله لزوميه را به يك منفصله مانعه الخلو و يا منفصله مانعه الجمع، بدون رجحان هيچ كدام تأويل كرد. در اين بين، هم براى داورى ميان فخر رازى و خواجه طوسى و هم براى تبيين ديدگاه منطق جديد در اين باره، از منطق جديد كمك گرفته ايم و در نهايت ضمن تبيين تفاوت نظر فخر رازى و منطق جديد، نشان داده ايم كه نظر صحيح همان رأى خواجه طوسى بوده و منطق جديد نيز در اين مورد مؤيد ديدگاه خواجه مى باشد.

كليدواژه ها: قاعده استلزام، منفصله مانعه الجمع، منفصله مانعه الخلو، منطق جديد، خواجه طوسى، فخر رازى، متصله لزوميه.

سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
38
شماره صفحه: 
105

سنجش تطبيقى مسئله وجود ذهنى از ديدگاه ابن‏ سينا و فخر رازى

سال نهم، شماره دوم، زمستان 1390، 33ـ62

محمدجواد پاشايى*

حسن معلمى**

چكيده

بى‏گمان مسئله وجود ذهنى از مسائل پردامنه و بحث‏انگيزى است كه ذهن انبوهى از فيلسوفان را به خود مشغول كرده است. تلاش‏هاى بى‏ثمر شكاكان و سوفسطاييان در طول تاريخ، اهميت افزون اين مسئله را كه سويه معرفت‏شناختى بحث علم را نيز رقم مى‏زند، نمايان‏تر مى‏سازد. فيلسوفانى چون ابن‏سينا و فخر رازى كه از طلايه‏داران بحث در اين موضوع بوده‏اند، مجالى فراخ را جهت واكاوى مسئله فراهم آورده‏اند؛ اما از آنجايى كه گاه كوشش فراوان ابن‏سينا در پرداخت مسئله وجود ذهنى مورد ترديد واقع مى‏شود و يا به فيلسوفى چون فخر رازى نسبت انكار وجود ذهنى داده مى‏شود. از اين‏رو، اين پژوهش بر آن است تا هم تلاش گسترده ابن‏سينا را در اين باب ارج نهد و هم ناروايى نسبت انكار به رازى را فاش سازد. اين امر مهم از رهگذر تبيين ماهيت و اثبات وجود ذهنى از ديدگاه فيلسوفان يادشده و كشف قناع اضطراب از كلمات فخر رازى، به همراه سنجش تطبيقى ميان دو ديدگاه دست‏يافتنى‏تر شده است.

كليدواژه‏ها: ابن‏سينا، فخر رازى، وجود ذهنى، حقيقت متمثل، اضافه، سنجش تطبيقى.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
34
شماره صفحه: 
33

بررسى استدلال‏ ناپذيرى قضاياى اوّلى و نتايج متفرّع بر آن از ديدگاه آيت‏ اللّه جوادى آملى

سال نهم، شماره اول، پاييز 1390، 11ـ38

محمّد حسين‏ زاده*

غلامرضا فيّاضى**

چكيده

قضاياى اوّلى، كه از مهم‏ترين اصول اوّليه مقدّمات برهان به شمار مى‏روند، نقشى اساسى در نظام معرفت‏شناسى مبناگرا ايفا مى‏كنند. برخى از حكما قائل هستند كه اين قضايا قابل اقامه برهان نيستند. در اين مقاله، نظر آيت‏اللّه جوادى آملى مبنى بر استدلال‏ناپذيرى قضاياى اوّلى مورد بررسى قرار گرفته است. البته، چون اين نظر را نخست فخر رازى و ملّاصدرا مطرح كرده‏اند و سپس آيت‏اللّه جوادى آملى آن را تكميل كرده و به اشكالات واردشده بر آن پاسخ داده است، گذشته از بررسى تفصيلى نظر آيت‏اللّه جوادى آملى، ديدگاه فخر رازى و ملّاصدرا را نيز به اجمال بررسى كرده‏ايم. در پايان مقاله حاضر، به اين نكته اشاره شده است كه هيچ وجهى براى اولى‏الأوائل بودن اصل امتناع تناقض وجود ندارد.

كليدواژه‏ها: قضيه اوّلى، بديهى، قياس استنتاج، قياس تتميم، حدّ وسط، امّ‏القضايا، جزم، يقين، اصل امتناع تناقض، منع نقيض، جوادى آملى، فخر رازى، ملّاصدرا.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
33
شماره صفحه: 
11
محتوای تغذیه