واقعيت مطلق و مقيّد

علم اجمالى در عين كشف تفصيلى (تحليل و نقد سه نظريه در مسئله علم خدا به اشيا)

سال هشتم، شماره چهارم، تابستان 1390، 101ـ136

رضا اكبريان*

محمّدمهدى كمالى**

چكيده

كيفيت علم خداوند به اشيا (پيش و پس از ايجاد)، همواره، يكى از مسائل مهمّ فلسفه اسلامى بوده كه دو نظريه ابن‏سينا و ملّاصدرا درباره آن از اهميت بيشترى برخوردار است. ابن‏سينا با توجه به نظام فلسفى خود، علم بارى‏تعالى را از طريق صور ارتسامى طرح‏ريزى مى‏كند؛ ولى ملّاصدرا با استفاده از قاعده «بسيط‏الحقيقه»، و بنابر مبانى بديع حكمت متعاليه (به ويژه اصالت وجود)، نظريه «علم اجمالى در عين كشف تفصيلى» را مطرح مى‏سازد.

نگارش مقاله حاضر، نخست با هدف تبيين و تحليل معناشناختى نظريه ملّاصدرا انجام مى‏گيرد. سپس، به بررسى مبانى و اصولى خواهيم پرداخت كه ملّاصدرا را به نظريه خاص خود رهنمون ساخته است. در نهايت، بررسى خواهيم كرد كه: آيا سخن ملّاصدرا آخرين نظريه در اين مسئله است يا اينكه مى‏توان با نقد و تحليل آن به نظريه ديگرى رسيد؟ به همين مناسبت، نظريه علّامه طباطبائى را مطرح كرده و مقايسه‏اى اجمالى بين آن و نظريه ملّاصدرا ارائه داده‏ايم.

كليدواژه‏ها: علم خدا، صور مرتسمه، بسيط‏الحقيقه، علم اجمالى، كشف تفصيلى، واقعيت مطلق و مقيّد، اطلاق ذاتى، ملّاصدرا، علّامه طباطبائى، ابن‏سينا.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
32
شماره صفحه: 
101
محتوای تغذیه