وجود ذهنى

نقد و بررسى ادله وجود ذهنى و ميزان دلالت آنها

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى بهار 1396

حسن معلمى / دانشيار دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام               info@hekmateislami.com

دريافت: 18/8/94               پذيرش: 9/9/95

 

چكيده

مدعاى فيلسوفان در بحث وجود ذهنى دو چيز است: 1. نفى اضافه بودن علم به خارج؛ 2. مطابقت ماهوى در باب ماهيات. آنان ادله اى بر اين مدعيات اقامه كرده اند كه توان اثبات مدعاى اول را دارند؛ هرچند اين مدعا بديهى است و نيازى به برهان ندارد؛ زيرا وجود مفاهيم ذهنى يك امر وجدانى است. با اين حال اين براهين توان اثبات مدعاى دوم را ندارند، مگر با تكميل و اضافه كردن مقدمات ديگر و يا ارجاع بحث مطابقت علم به باب ابتناى نظريات بر بديهيات كه جاى اصلى بحث مطابقت است. آنچه در بحث وجود ذهنى، بديهى و حق است دو چيز است:

1. مفاهيمى در ذهن وجود دارند كه حاكى از خارج اند؛ 2. اين مفاهيم با محكى بالذات خود مطابق اند. نهايتا اينكه ادله يادشده نمى توانند ثابت كنند كه ماهيات خارجى عينا به ذهن مى آيند يا مفاهيم مطابق با آنها به ذهن مى آيد.

 

كليدواژه ها: ادله وجود ذهنى، وجود ذهنى، مطابقت ذهن و عين، اضافه نبودن علم.


 

سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
55
شماره صفحه: 
7

شيخ اشراق و مسئله وجود ذهنى

 سال يازدهم، شماره دوم، زمستان 1392، 11ـ26

فاطمه حسينى مجرد *
رضا اكبريان **

چكيده

شيخ اشراق از موافقان نظريه وجود ذهنى است و براى اثبات آن برهان اقامه كرده است. او به تمايز عالم ذهن و عين و وجود صور معقوله در ذهن اذعان مى كند، اما ملاك ادراك و تعقل از نظر وى صورت معقوله نيست. ادراك حقايق از نظر سهروردى با شهود مستقيم و بى واسطه نفس حاصل مى شود كه او آن را علم اشراقى مى نامد. پس ملاك ادراك از نظر او علم اشراقى نفس است؛ و صورت معقوله كه همراه با علم اشراقى در ذهن حاصل مى شود و به عقيده شيخ اشراق وجودى مثالى دارد، تبعى و ثانوى به شمار مى آيد. نفس با علم اشراقى به درك اشيا نايل مى شود و در اين هنگام براساس برهان شيخ اشراق صورت شى ء در ذهن وجود پيدا مى كند. بنابراين اعتقاد سهروردى به وجود ذهنى با علم اشراقى ناسازگار نبوده، قابل جمع است.

كليدواژه ها: وجود ذهنى، صورت معقوله، علم اشراقى، سهروردى.


*.  كارشناس ارشد فلسفه اسلامى دانشگاه تربيت مدرس. f.hoseinimojarad@gmail.com
**.   استاد گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس.   Dr.r.akbarian@gmail.com
دريافت: 26/9/91               پذيرش: 2/9/92
 

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
42
شماره صفحه: 
11

سنجش تطبيقى مسئله وجود ذهنى از ديدگاه ابن‏ سينا و فخر رازى

سال نهم، شماره دوم، زمستان 1390، 33ـ62

محمدجواد پاشايى*

حسن معلمى**

چكيده

بى‏گمان مسئله وجود ذهنى از مسائل پردامنه و بحث‏انگيزى است كه ذهن انبوهى از فيلسوفان را به خود مشغول كرده است. تلاش‏هاى بى‏ثمر شكاكان و سوفسطاييان در طول تاريخ، اهميت افزون اين مسئله را كه سويه معرفت‏شناختى بحث علم را نيز رقم مى‏زند، نمايان‏تر مى‏سازد. فيلسوفانى چون ابن‏سينا و فخر رازى كه از طلايه‏داران بحث در اين موضوع بوده‏اند، مجالى فراخ را جهت واكاوى مسئله فراهم آورده‏اند؛ اما از آنجايى كه گاه كوشش فراوان ابن‏سينا در پرداخت مسئله وجود ذهنى مورد ترديد واقع مى‏شود و يا به فيلسوفى چون فخر رازى نسبت انكار وجود ذهنى داده مى‏شود. از اين‏رو، اين پژوهش بر آن است تا هم تلاش گسترده ابن‏سينا را در اين باب ارج نهد و هم ناروايى نسبت انكار به رازى را فاش سازد. اين امر مهم از رهگذر تبيين ماهيت و اثبات وجود ذهنى از ديدگاه فيلسوفان يادشده و كشف قناع اضطراب از كلمات فخر رازى، به همراه سنجش تطبيقى ميان دو ديدگاه دست‏يافتنى‏تر شده است.

كليدواژه‏ها: ابن‏سينا، فخر رازى، وجود ذهنى، حقيقت متمثل، اضافه، سنجش تطبيقى.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
34
شماره صفحه: 
33

حلّ چالش ثنويت ذهن و عين در حكمت متعاليه ملّاصدرا

سال هشتم، شماره سوم، بهار 1390، 11ـ36

رضا اكبريان*

حسين قاسمى**

چكيده

از ديرباز، مسئله نسبت ذهن و عين ـ و ملاك واقع‏نمايى آن ـ در مكاتب مختلف فلسفى مطرح بوده است. افلاطون واقع‏نمايىِ ذهن را براساس «وجود عينى مُثُل، وجود پيشينى نفس، و تذكّرى بودن معرفت» تبيين كرد. ارسطو نيز وحدت ذهن و عين را در «صور مجرّد» جست‏وجو نمود. در جهان اسلام، «تمايز وجود و ماهيت» باعث شد تا تقرّر ماهوى بيش از پيش برجسته گردد و معضل وجود ذهنى جدّى‏تر پيگيرى شود. ابن‏سينا بر اين اساس بود كه «خدا و عقل فعّال» را به عنوان موجوداتِ مجرّد، ضامن اين حاكويت دانست.

نويسندگان اين مقاله تلاش مى‏كنند نشان دهند ملّاصدرا، بهتر از پيشينيان خود، به اين مسئله پرداخته است. او ثنويت ذهن و عين را با استفاده از «اصالت وجود، اصل تشكيك در حقيقت وجود، اصل تعلّق جعل به وجود، قيام صدورى صور علميه به نفس و حركت اشتدادى نفس»، به وحدت مى‏رساند. او با استفاده از اين اصول، هر دو ساحت ذهن و عين را در حقيقت عينيه واحده وجود به وحدت مى‏رساند. تعبير وى از وجود ذهنى در مرتبه وحدت تشكيكى وجود «وجود ظلّى»، و در مرتبه وحدت شخصى وجود «ظهور ظلّى» است.

كليدواژه‏ها: وجود ذهنى، واقع‏نمايى، قيام صدورى، تشكيك در وجود، عقل فعّال، صور محض، حقيقت وجود.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
31
شماره صفحه: 
11
محتوای تغذیه