فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى تابستان 1394
مهدى برهان مهريزى / دانشجوى دكترى فلسفه تطبيقى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره
marifat@qabas.net
مجتبى مصباح / استاديار گروه فلسفه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره m-mesbah@qabas.net
دريافت: 20/6/93 پذيرش: 7/2/94
چكيده
براساس ديدگاه علّامه طباطبائى، «مصحلت» داراى وجودى واقعى است. داشتن وجود واقعى، به معناى داشتن مابازاى خارجى نيست، بلكه مصلحت از مفاهيم فلسفى است كه منشأ انتزاع واقعى دارد. تبيين هاى گوناگونى بر واقعى بودن مصلحت ارائه شده است؛ از جمله اينكه مصلحت، امر وجودى و مستمرى است كه مقتضاى طبيعت اشياست؛ پشتوانه اعتباريات بوده، نفس حكم و فعل الهى است؛ نشانه حكيمانه بودن فعل است و ملاك حسن و خير تكوينى مى باشد. با دقت در آثار علّامه طباطبائى، چهار نحوه هستى براى مصلحت مى توان بيان كرد: هستى واقعى خارجى، هستى منحاز از خارج و ذهن، هستى ذهنى و هستى اعتبارى. براساس ديدگاه علّامه، مصلحت داراى مراتب وجودى شديد و ضعيف است و در اين نوشتار تشكيك در مصلحت را براساس مصاديق مصلحت كه عبارت اند از «حقيقت اشيا»، «غايت»، «فعل» و «جامعه»، تبيين كرده، ظرف تحقق مصلحت را در دو عالم «تكوين» و «تشريع» يافتيم.
كليدواژه ها: مصلحت، هستى شناختى، وجود واقعى، تشكيك، الميزان، علّامه طباطبائى.