حقيقت وجود

بررسى برهان صديقين صدرالمتألهين

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى تابستان 1395

احمد محمدى پيرو / دكترى حكمت متعاليه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره              peyro114@yahoo.com

دريافت: 15/11/93               پذيرش: 18/7/94

 

چكيده

معيار برهان صديقين از نگاه صدرالمتألهين اين است كه از اصل وجود آغاز شود. چيزى غير از واجب تعالى اصل وجود نيست. بنابراين در اين برهان استدلال از ذات به ذات صورت مى گيرد. گرچه ظاهر اين تعبير مصادره به مطلوب است، در واقع چنين نيست؛ زيرا پس از نظر به اصل وجود مى فهميم كه اصل وجود با واجب يكى است و استدلال از ذات به ذات صورت گرفته است؛ نه اينكه از قبل، وجود واجب مفروض باشد تا مستلزم تناقض و مصادره گردد. اين استدلال، برهان «لمّ» نيست، چون واجب علت و سببى ندارد تا مشمول ملاك اين گونه براهين شود. اين در صورتى است كه معيار «لمّيت» را عليت خارجى بدانيم. ازاين رو مى توان آن را برهان شبه «لمّ» دانست؛ از اين جهت كه افاده يقين مى كند. همچنين مى توان از راه تعميم برهان «لمّى» به عليت هاى تحليلى، اين برهان را نيز «لمّى» دانست و ازآنجاكه عليت تحليلى نيز عليت حقيقى است، «لمّ» بودن آن نيز حقيقى خواهد بود.

 

كليدواژه ها: برهان صديقين، اثبات واجب الوجود، اصل وجود، حقيقت وجود، استدلال از ذات به ذات.

 

سال انتشار: 
13
شماره مجله: 
52
شماره صفحه: 
171

موانع حكم ‏پذيرى حقيقت هستى

سال يازدهم، شماره سوم ، بهار 1393

حسين عشاقى : استاديار پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى.    oshshaq@yahoo.com

دريافت: 23/4/92               پذيرش: 14/12/92

چكيده
پيش‏تر در مقاله «حكم‏ ناپذيرى وجود» با براهينى اثبات كرديم كه هستى (به‏معناى مطلق واقعيت)، حكم ‏پذير نيست، و ممكن نيست كه حكمى داشته باشد؛ بنابراين نمى ‏توان موضوع فلسفه اولى را هستى (به ‏معناى مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش) قرار داد. اينك در اين مقاله كه در امتداد و ادامه همان مقاله است. در تلاشيم تا موانعى را كه از حكم ‏پذيرى هستى و موضوع فلسفه شدن آن جلوگيرى مى‏ كنند، روشن سازيم. در مجموع چهار مانع را در اين مقاله بيان كرده‏ايم كه عبارت‏اند از: 1. كثرت‏ناپذيرى وجود، 2. امتناع عروض بر حقيقت هستى، 3. امتناع عروض «واجب بالذات» و «ممتنع بالذات» بر هستى، 4. بى‏ مرزى حقيقت هستى. هدف اين پژوهش پيش‏رو اين است كه با ارائه موانع حكم‏ پذيرى هستى (به‏ معناى مطلق واقعيت) روشن سازيم كه موضوع فلسفه اولى، هستى (به‏ معناى مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش) نيست.

كليدواژه ‏ها: حقيقت وجود، واقعيت مطلق، موضوع فلسفه، حكم ‏ناپذيرى وجود، احكام وجود، وحدت وجود، معقولات ثانى فلسفى.
 

سال انتشار: 
43
شماره مجله: 
3
شماره صفحه: 
85

حقيقت وجود و ظهورات آن در حكمت متعاليه

سال دهم، شماره دوم، زمستان 1391ـ 51ـ74

عسكرى سليمانى اميرى*

چكيده

فلسفه از «موجود» بحث مى كند؛ موجود معمولاً به وجود و ماهيت تحليل مى شود. فيلسوفان، با تأمّل در وجود و ماهيت، اصالت را به وجود داده اند. عدّه اى از آنها وجودها را متباين دانسته اند؛ ولى حكماى متعالى به تشكيك در وجود روى آورده، و تباين در وجودها را نفى كرده اند. از سوى ديگر، اهل معرفت وجود را واحد شخصى دانسته اند.

ملّاصدرا، با تأمّل ژرف تر، كثرت وجود را به مظاهر حقيقت وجود برگردانده و حقيقت وجود را كه همان وجود خداست، مانند اهل معرفت، يك واحد شخصى دانسته است. از اين رو، كثرت تشكيكى را به وجودهاى معلولى برگردانده كه مظاهر آن حقيقت اند و بين حقيقت وجود و مظاهر او تشكيك نيست، مگر به اعتبار. ادعاى اهل معرفت كه حقيقت وجود واحد شخصى است و مابقى مظاهر اويند، از سه راه قابل اثبات است: اوّل از راه بى نهايت بودن واجب الوجود؛ دوم از راه عين الربط بودن ماسواى واجب به او؛ و سوم از راه تعريف تشكيك و خاصيت واجب بالذّات. بنابراين، فلسفه ملّاصدرا كه از اصالت وجود آغاز شده و به وحدت شخصى وجود رسيده، وجودات متكثّر را مظاهر آن واحد شخصى دانسته است.

 

كليدواژه ها: تباين وجود، تشكيك وجود، وحدت شخصى وجود، واجب الوجود، حقيقت وجود، وجود مطلق.

سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
38
شماره صفحه: 
51

شهود عرفانى ملاك حقيقى بودن وجود در برهان صديقين سينوى

سال نهم، شماره چهارم، تابستان 1391، 11ـ40

احمد بهشتى*
 محمودرضا ميرزاجانى**

چكيده
فلاسفه خداباور همواره كوشيده‏اند استدلالى بر وجود خدا اقامه كنند كه تا حد ممكن از مقدمات فلسفى برى باشد و بدون نياز به مخلوقات، از خود «حقيقت وجود» بر وجود حق گواه گيرند. بنابراين نخستين بار ابن‏سينا خود را به منزله مُبدِع و پيشگام اين مسئله معرفى كرد و با قياسى «شبه‏‌برهانى»، از حال «وجود» كه اقتضا دارد واجبى داشته باشد، بر «وجود خدا» استدلال كرد و آن را «برهان صديقين» ناميد؛ اما ملّاصدرا بر اين برهان اشكال كرده كه از راه «مفهوم وجود» بر وجود خدا اقامه دليل شده است، و به همين دليل آن را شبيه به صديقين ناميد.
     ما ضمن اينكه از زبان برخى فلاسفه تبيين مى‏‌كنيم كه اين برهان صديقين است، از طريق برهان شهودى و قرين به وجودى ابن‏‌سينا، روشن مى‏‌سازيم كه ابن‏سينا با يك تير دو نشان زده است؛ يعنى هم برهان عقلى‏‌اش را هدف رفته و هم به طريق شهودى، به حقيقت عينى وجود دست يافته است.

كليدواژه‏‌ها: برهان صديقين، ابن‏‌سينا، ملّاصدرا، مفهوم وجود، حقيقت وجود، برهان شهودى وجودى. 

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
36
شماره صفحه: 
11

تشكيك در «تشكيك در تشكيك وجود حكمت صدرايى»

سال نهم، شماره اول، پاييز 1390، 179ـ190

عباس نيكزاد*

چكيده

يكى از شاهكارهاى مهمّ ملّاصدرا اثبات حقيقت واحده مشكّكه «وجود» است. به قول بعضى از بزرگان، دو مسئله «اصالت وجود» و «مراتب تشكيكى وجود» دو بال اصلى حكمت متعاليه صدرايى را تشكيل مى‏دهند. بنابراين، نقد هريك از اين دو مسئله به منزله قطع يكى از دو بال حكمت متعاليه است. از اينجا مى‏توان به اهميت مسئله تشكيك وجود پى برد.

نوشتار حاضر نقد و بررسى مقاله‏اى است كه با عنوان «تشكيك در تشكيك وجود حكمت صدرايى» در شماره 29 معرفت فلسفى چاپ شده، و نگارنده درصدد دفاع از تشكيك وجود صدرايى، و پاسخ به اشكالات وارده است.

كليدواژه‏ها: تشكيك وجود، حقيقت وجود، مابه‏الامتياز، مابه‏الاشتراك، تشكيك خاصّى، حكمت متعاليه، ملّاصدرا.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
33
شماره صفحه: 
179

تشكيك در «تشكيك وجود» حكمت صدرايى

سال هشتم، شماره اول، پاييز 1389، 11ـ24

حسين عشاقى*

چكيده

يكى از پايه‏هاى حكمت متعاليه صدرايى مسئله «تشكيك وجود» است كه بنابر آن، «حقيقت وجود» حقيقتى يك‏گونه و واقعيتى يگانه مى‏باشد كه مراتب متفاوتى دارد؛ به گونه‏اى كه مابه‏الامتياز در آنها، عين مابه‏الاشتراك است. به نظر ما، اين ديدگاه گرچه نسبت به ديدگاه مشّاييان از امتيازاتى برخوردار است، امّا هم اصل مدّعا و هم ادلّه آن كاستى‏هاى فراوانى دارد كه پذيرش آن را ناممكن مى‏سازد. در مقاله حاضر، به شش مورد از كاستى‏هاى مربوط به اصل مدّعا پرداخته شده است.

كليدواژه ‏ها: تشكيك وجود، حقيقت وجود، مابه‏الامتياز، مابه‏الاشتراك، تشكيك خاصى، حكمت متعاليه، مراتب وجود، شئون وجود، اصالت وجود.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
29
شماره صفحه: 
11
محتوای تغذیه