نخستین سخن
Article data in English (انگلیسی)
نخستین سخن
«الحمدللّه... الاول الذی لم یکن له قبلٌ فیکون شیءٌ قبله، و الآخر الذی لیس له بعد فیکون شیءٌ بعده، و الرادع اناسّی الأبصارِ عن أن تناله أو تدرکه، مااختلف علیه دهر فیختلف منه الحال، و لا کان فی مکان فیجوز علیه الانتقال... الّذی ابتدع الخلق علی غیر مثال امتثله، و لا مقدار احتذی علیه، من خالق معبود کان قبله.»1
با سلام و صلوات خداوند بر اولیای معصوم و برگزیده اش و به فضل و کرم آنان، چهاردهمین شماره معرفت فلسفی را که مجموعه ای است از مقالات فلسفی، کلامی، معرفت شناختی و فلسفه سیاسی، به این امید تقدیم می داریم که توانسته باشیم گامی در جهت توسعه مرزهای دانش و بالندگی معرفت برداشته باشیم. باری، اهمّ محورها، موضوعات و مسائل مطرح شده در هر یک از این مقالات به صورت گذرا به قرار ذیل است:
چیستی فلسفه سیاسی، به ویژه فلسفه سیاسی اسلام و کلام سیاسی اهم محورهای گفتوگو با آیة اللّه استاد مصباح است. استاد معتقد است که از مقدّمات ضروری بحث درباره فلسفه سیاسی تبیین مفاهیم به کار رفته در این گونه مباحث است. باید توجه داشت که «اصطلاحات و واژه ها ممکن است با گذشت زمان دچار تطوّر و تغییر شوند و ما در مقام بحث با دیگران باید اصطلاحات مشترک داشته باشیم، بدین گونه که من اصطلاح خاص خودم را بگویم و او بپذیرد که با اصطلاح من صحبت کند، یا من بپذیرم که اصطلاح موردنظر او را به کار ببرم، یا توافق کنیم که طبق ادبیات و عرف عمومی صحبت کنیم.» همچنین جعل و ابداع مفاهیم اگر با اهداف صحیح، نظیر برقراری مفاهمه بهتر صورت گیرد و اصطلاحات جدید به طور دقیق تعریف شوند مطلوب است. در مقام جعل اصطلاحات باید راه اعتدال را پیمود و از هرگونه افراط و تفریط پرهیز نمود. استاد در تعریف فلسفه سیاسی می فرمایند: فلسفه سیاسی طبق یک معنا، جزئی از فلسفه است و طبق معنایی دیگر، انتولوژی علم سیاست و بر اساس تعبیر سوم، مبادی تصوری و تصدیقی علم سیاست.
فلسفه سیاسی در معنای چهارم عبارت است از: نظر ثانوی به علم سیاست و خود علم سیاست را موضوع تحقیق قرار دادن. وی با بیان این مطلب که به چه معانی می توان گفت فلسفه اسلامی وجود دارد، به این نکته اشاره می کنند که اگر مجموعه مقدّماتی که مبادی علم سیاست را اثبات می کند از وحی کمک بگیرد، می توان آن را کلام سیاسی نامید.
در مقاله «نگاهی به مبانی فلسفه سیاسی رالز» نویسنده محترم ضمن توضیح مبانی اندیشه سیاسی رالز به نقد این مبانی پرداخته و تلاش نموده است تا از این طریق به گذری عمیق در منظومه سیاسی رالز بپردازد. وی انسان گرایی، سکولاریسم، انسان شناسی فلسفی و لیبرالیسم وظیفه گرای مبتنی بر فرد تجربی، کثرت گرایی و نسبیت گرایی معرفت شناختی را پنج مبنای فلسفه سیاسی رالز دانسته است.
نویسنده محترمِ «شهود خدا برهان خدا» پس از برشمردن راه های مشهور اثبات وجود خدا، برهان مبتنی بر تجربه خدا را با نگاهی جدید غوررسی نموده و درصدد اثبات دو ادعا برآمده است. ادعای نخست آنکه، «شهود خدا دلیلی است بر وجود خدا» و ادعای دوم، قیاسی بودن این استدلال است. وی برای اثبات مدعای نخست چنین دلیل آورده است که شهود هر چیزی دربردارنده نوعی دیگرنمونی است. اما اثبات مدعای دوم را با رد استدلال سی. بی. مارتین آغاز می کند و در ادامه، خود قیاس این برهان را چنین تقریر نموده است: (1) X خدا را دیده است، (2) هر دیده شده ای وجود دارد، (3) پس خدا وجود دارد. به نظر وی، بار اصلی قیاسی بودن این استدلال را مقدّمه دوم به دوش می کشد. ادامه این مقاله در حقیقت نقدهای نویسنده محترم بر دیگر دیدگاه های مارقین در بحث شهود خداوند است.
در مقاله «بررسی اندیشه رخنه پوش لاهوتی» نویسنده محترم ابتدا این اندیشه را به تصویر کشیده، سپس به نقد آن پرداخته است. نقد نخست آن است که، در این تصویر خدا موجودی منفعل است نه فعّال و پدیده های عالم تنها در آغاز خلق نیازمند خدایند نه در ادامه و بقا. نقد دوم آن است که، خدا در این تصویر جانشین عوامل طبیعی و در عرض آن فرض شده است. نقد سوم بیانگر این مطلب است که، اساساً رخنه پوشی خداوند یک فرضیه است که نیازمند اثبات می باشد. و نقد چهارم این است که، فرضیه رخنه پوشی خداوند فرضیه ای توصیف گر نیست.
برهان نظم چیست؟ تقریرهای آن کدام است؟ جایگاه این برهان در میان سایر براهین کجاست؟ چه نقدهایی بر این برهان وارد و پاسخ آنها از چه قرار است؟ آیا این برهان لمّی است یا انّی؟ پاسخ این پرسش ها، اهم محورهای مقاله «تأمّلی بر برهان نظم» است. نویسنده محترم این مقاله، ابتدا به پیشینه برهان نظم اشاره کرده و پس از آن به تعریف نظم و تقریر برهان نظم پرداخته است. در ادامه، اشکالات هیوم بر برهان نظم را یک به یک بیان نموده و به آنها پاسخ گفته است. در خاتمه نیز، با لمّی دانستن این برهان یقینی بودن آن را نتیجه می گیرد.
مقاله علم حضوری نگاهی است بر موضوعی بسیار مهم در معرفت شناسی و فلسفه اسلامی. نویسنده محترم ابتدا ویژگی های این علم را چنین برشمرده است. 1. متصف نشدن به صدق و کذب؛ 2. خطاناپذیری؛ 3. فقدان واسطه؛ 4. عینیت علم و معلوم؛ 5. اتحاد عالم و معلوم یا اتصال وجودی میان آنها؛ 6. امکان دست یابی به حقیقت وجود؛ 7. شخصی و غیرقابل انتقال بودن؛
8. عدم امکان اتصاف به احکام ذهنی؛ 9. عینیت علم و ذات عالم؛ 10. بی نیازی از قوای ادراکی؛ 11. عینیت وجود علمی و عینی؛ 12. امتناع تقدم علم بر معلوم؛ 13. شناخت هستی و نه چیستی؛ 14. عدم اندراج تحت مقوله؛ 15. تشکیک پذیری. وی در ادامه به بحث مساوقت علم با حضور و بازگشت علم حصولی به علم حضوری پرداخته و تقسیمات علم حضوری را تبیین نموده است. بحث از گستره علم حضوری، مکاشفات عرفانی، و ارتباط مکاشفه یا تجربه عرفانی با علم حضوری از دیگر مباحث مهم این مقاله است.
نویسنده محترم مقاله «ابطال گرایی در بوته نقد» ضمن اشاره به نظریه ابطال گرایی، نقدهای آن را نقل و بررسی کرده است. وی در پایان مقاله به جمع بندی و خلاصه گیری بحث خود پرداخته و در بخشی از آن آورده است: «معیار و عقلانیت در علم شناسی تجربی ابطال گرایی، نه صدق و جزم، بلکه حدس ابطال پذیری است که ابطال نشده است. به دلیل دوری که پیش می آید، ابطال گرایی در مبانی معرفت شناسی، بدون توسّل به بدیهیات و تنها با مکتب انتقادی خویش نمی تواند عقلانیت نظریات خویش را داشته باشد.»
در پایان همچون گذشته معرفت فلسفی ضمن تقدیر و تشکر فراوان از همه عزیزانی که در به ثمر رسیدن این مجموعه همکاری کردند، از پیشنهادها و انتقادات سازنده استقبال نموده و کمال بیشتر نشریه را مرهون توجّه و نکته سنجی های خوانندگان فرهیخته می داند.
- پى نوشت ها
1ـ نهج البلاغه، خ 91.