نظریه لیبرالیستی «عدالت چون انصاف» جان رالز و نقد آن

حميد شهرياري / استاديار پژوهشکده تحقيق و توسعه علوم انساني (سازمان سمت)    shahriari@samt.ac.ir

چکیده
در نيمه دوم قرن بیستم فیلسوفان معاصر و از همه مهم‌تر رالز حرف‌هاي تازه‏اي را وارد مباحث ليبراليسم كردند که بحث از عدالت یکی از این موارد است. اين مقاله بر آن است تا نظریه جان رالز درباره مبنای «عدالت چون انصاف» در لیبرالیسم جان رالز را تبیین و نقد کند. رالز نظريه خود را «عدالت چون انصاف» مي‏نامد و بحث را از تعريف عدالت آغاز مي‏كند. اصول عدالت اجتماعي او را بر پايه آزادي و برابري است و عدالت به اين معني نزد او به حوزة نهادهاي اجتماعي محدود است و اساسي فردگرايانه دارد. او مي‏كوشد نهادهاي موجود در دموكراسي مبتني بر قانون را تفسير و توجيه كند. وي براي اين كار دو اصل بنيادين تأسيس مي‏كند یکی مربوط به توزیع برابر ارزش‌های اجتماعی از جمله حق آزادی و دیگری نسبت به نابرابری‌های موجه که سود همگان در آن است. او سعي دارد با استفاده از این اصول اولاً آزادي‌هاي اساسي شهروندان را بر ديگر مؤلفات سياسي اولويت دهد و ثانياً فرصت‌هاي منصفانه و يكساني را در تصدي مناصب و مشاغل در اختيار شهروندانش نهد. در نهايت، با تمركز بر جوامعي كه آراء و نظريات متفاوت و متنوعي در دين، اخلاق و فلسفه دارند مانند جامعه امريكا، مفهومي از عدالت را پايه اتحاد و همبستگي اجتماعي قرار دهد كه همه با هر دين و شغل و تفكري بپذيرند. نظريه او را اساساً نظريه‏اي مساوات‌طلبانه انگاشته‏اند كه صبغه‏اي كانتي داشته و متكي بر نظريه قرارداد اجتماعي است. این مقاله پس از تبیین نظریه او به نقد و بررسی آن از دیدگاه فیلسوفان پس از او می‌پردازد. نگارنده نیز افزونه‌هایی بر این نقدها وارد کرده است.
كليدواژه‌ها: جان رالز، عدالت چون انصاف، آزادی ، نابرابری، قرارداد اجتماعی.